تعداد نشریات | 27 |
تعداد شمارهها | 604 |
تعداد مقالات | 6,159 |
تعداد مشاهده مقاله | 9,107,426 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,939,267 |
تاثیر زبان عربی بر شعر نظیری نیشابوری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات شبه قاره | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 4، دوره 6، شماره 19، شهریور 1393، صفحه 65-84 اصل مقاله (310.28 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
صغرا فلاحتی ![]() | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هر زبانی بر اساس نیازهای خود واژه هایی را از زبان های دیگر وام می گیرد که زبان فارسی نیز این گونه می باشد. از میان زبان ها، زبان عربی بیش و پیش از هر زبان دیگری بر زبان فارسی تأثیر گذاشته است. واژگان بسیاری طی 11 سده وارد زبان فارسی شده است. ورود زبان عربی به قلمرو شعر فارسی به یک دوره زمانی و یا شاعری خاص بر نمی گردد. بلکه همه شاعران پارسی زبان کم و بیش زبان عربی را در سروده های خود بکار برده اند محمدحسین نظیری نیشابوری شاعر فارسی سرای ایرانی قرن 11 و11 ه . ق که در هندوستان سکونت گزید، دیوانی مشتمل بر انواع گوناگون شعر دارد که در آن غزل بیش از همه خودنمایی می کند. نظیری نیشابوری در جای جای دیوانش از کلمات، تعابیر و جملات عربی استفاده کرده است. او این موارد را به خوبی در خدمت زبان فارسی قرار داده است به طوری که خواننده با شنیدن آن ها دچار دوگانگی زبانی نمی شود. نوع بکارگیری این عبارت ها ثابت می کند که او با زبان عربی آشنا بود و وجوه فصاحت و بلاغت و ایجاز عربی را هم می دانست. به کارگیری آیات قران و احایث پیامبر و ... منجر به بروز پدیده بینامتنی در دیوان او شده است. در این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیلی تلاش شده است تا با بررسی شعر نظیری نیشابوری مشخص شود که زبان عربی به چه میزان در شعر این شاعر فارسی زبان رسوخ کرده و شاعر به چه روش هایی میان زبان فارسی و عربی هماهنگی ایجاد کرده است. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نظیری نیشابوری؛ زبان عربی؛ زبان فارسی؛ بینامتنی؛ عبارت؛ جمله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه شاعران پارسی زبان کم و بیش زبان عربی را خواسته یا ناخواسته در سروده های خود بکار برده اند. میزان و چگونگی به کارگیری زبان عربی در اشعار فارسی متفاوت است. برخی از شاعران نه تنها واژه های عربی و جملات پراکنده را در سروده های خود وارد کرده اند بلکه به سرودن ملمّع یعنی قصایدی که یک مصراع عربی و یک مصراع فارسی دارد پرداختند. اشعار حافظ، سعدی و ... نیز از تأثیر زبان عربی بی بهره نماند. زبان عربی حتّی در شاهنامه که فردوسی با هدف زنده کردن زبان فارسی سرود، وارد شده است. اگر چه تعداد واژه های عربی بکار رفته در شاهنامه در مقایسه با شاعران دیگر فارسی بسیار اندک است. با تکیه بر آن چه گذشت در این مقاله سعی شده تا به پرسش های زیر پاسخ داده شود: 1- آیا زبان عربی در شعر نظیری تأثیر گذاشته است؟ 2- دامنه این تأثیربه چه میزان و چگونه است؟ به سه دلیل شعر نظیری را انتخاب کردم: 1- او در دوره ای زندگی می کرد که زبان عربی جایگاه خود را به عنوان زبان علمی از دست داده بود و زبان فارسی ساختار هویتی خود را در بین ادباء و دانشمندان باز یافته بود. 2- شاعر در سرزمین هند و به دور از تحولات سیاسی و ادبی ایران دوره صفویه زندگی می کرد. 3- در باره تأثیر زبان عربی بر شعر نظیری تاکنون پژوهشی انجام نشده است. هدف از این مقاله بیان میزان تأثیر زبان عربی بر شعر نظیری است، نه اشاره به تغییرات کاربردی -نحوی واژه ها و جملات عربی، چرا که بیان این مساله و پژوهش درباره آن مجالی دیگر و قلمروی وسیع تر از دیوان یک شاعر را می طلبد، که این تغییر کاربردهای نحوی به ماهیت زبان بر می گردد نه مهارت شاعر. در این مقاله میزان بهره مندی شعر نظیری از واژه ها و عبارت های عربی و نحوه بکارگیری آن ها توسط شاعر و چگونگی کاربرد زبان عربی در دیوان او و راه هایی که نظیری برای نزدیک کردن مخاطب به مفهوم واژه ها بکار گرفته شرح داده خواهد شد. سپس به خاستگاه اصلی بعضی از جملات عربی اشاره می شود، آن گاه با اشاره به مواردی از اشعار ثابت خواهد شد که نظیری علاوه بر زبان عربی با مسائل اجتماعی، سیاسی، تاریخی، ادبی، دینی و ... اعراب نیز آشنا بوده است. وجود کلمات فارسی معادل با واژه های عربی در جای جای دیوان نشانگر تعمد نظیری در استفاده از این واژه ها بوده و نشان می دهد که وی با آگاهی کامل از معنی واژه فارسی، کلمه عربی را بکار برده است. پیشینهی تحقیق درباره زندگی و شعر این شاعر سبک هندی پژوهش های گوناگونی انجام شده است، به عنوان نمونه مقاله های «نظیری شاعرسبک هندی و نیشابور، رضا مصطفوی سبزواری» و «موسیقی بیرونی اشعار نظیری نیشابوری، محمود عباسی، معصومه ملاالهی» که در فصلنامه مطالعات شبه قاره چاپ شده اند، به برخی از ویژگی های شعر او پرداخته اند، اما درباره تأثیر زبان عربی در شعر او پژوهشی انجام نشده است. زندگینظیرینیشابوری محمدحسین از شاعران قرن دهم و یازدهم ه. ق (گلچین معانی، 1369، ج 2: 1449) از جوین (صفا، 1379، ج 4: 369) یا منطقه نیشابور بود، در کنار تجارت به کسب علم و ادب پرداخت (همان) او بعد از بلوغ شاعری (همان:64) به قصد تجارت از خراسان به کاشان و از آنجا به هند مسافرت کرد (آذر بیگدلى، 1377: 1499) و در دستگاه عبدالرحیم خان خانان و دربار جلال الدین اکبرشاه و پسرش جهانگیر شاه، عزت و احترامی تمام دید. (دهخدا، 1346، ج 48: 615) نظیری در انواع شعر طبع آزمائی کرده است و دیوانش که در برگیرنده ده هزار بیت (آذر بیگدلى، 1377: 450) یا دوازده هزار بیت (فخرالزمانی قزوینی، 1375: 794) می باشد، مشتمل بر غزلیات، قصاید و ترکیب بند و رباعی است. (صفا،1369، ج 3: 64) او در شعر از انوری و خاقانی و نظامی و سعدی تقلید کرد. (آذر بیگدلى،1377:724) ولی هنر خاص وی در سرودن غزل بوده و در غزل سرائی بیشتر به غزلیات خواجه حافظ توجه داشته است. (همان) اشعارش به سبک هندی سروده شده و اغلب ابیاتش دارای مضامین نو و معانی بدیع است. او که شیعه (آذر بیگدلى،1377: 724) دوازده امامی (صفا، 1379، ج 4: 370) بود و قصاید زیادی در حمد خدا و مدح پیامبر و امامان سرود (همان: 372) در اواخر عمر با اندیشه کسب زبان عربی و علوم دینی گوشه عزلت گزید و عربی را از شیخ غوثی مندوی و علوم دینی و تفسیر و حدیث را ازحسین جوهری آموخت. (همان: 370) در سال وفات او اختلاف نظر وجود دارد. میرفائض نطنزی داماد نظیری با شعر «ز دنیا رفت حسّان العجم آه» سال وفات او را 1021 ه. ق ثبت کرده است(گلچین معانی، 1369، ج 2: 1450) ولی صاحب تذکره آتشکده آذر با بیان ماده تاریخ در مصراع «مرکز دایره بزم کجاست» سال وفات نظیری را 1020 ه. ق می داند (آذرج بیگدلى، 1377: 715) و در جای دیگر با ماده تاریخ «علم بکوی ابد زد پیمبر شعراء» وفاتش را سال 1022ه. ق ذکرکرده است. (فخرالزمانی قزوینی، 1375: 794) برخی هم سال وفات او را 1023 ه. ق می دانند. (آذر بیگدلى،1377: 715) او در احمدآباد گجرات هند چشم از جهان فرو بست و در مسجدی که در نزدیکی منزل خود ساخته بود به خاک سپرده شد. (همان) زبانعربیدردیواننظیرینیشابوری هر زبانی بر اساس نیازهای خود واژه هایی را از زبان های دیگر می گیرد، در فارسی به این پدیده وام گیری گویند. اگر چه وام گیری خود به خود فطری زبان است با مشاهده واژگان بسیاری که طی 14 سده وارد زبان فارسی شده، پی می بریم که زبان عربی بیش و پیش از هر زبان دیگری بر زبان فارسی تأثیر گذاشته است. سروده های نظیری نیز آشکارا بیانگر این تأثیر است. زبان عربی در دیوان او به سه صورت واژه، ترکیب و جمله وارد شده است. 1- واژه: در اشعار نظیری با واژه هایی روبرو می شویم که خاص زبان عربی است و فارسی زبانان در گفتار خود معادل فارسی آن را بکار می برند. کاربرد فراوان این واژه ها و توانایی شاعر در بکارگیری آن ها، قدرت او را در تلفیق هم زمان - زبان فارسی و عربی - نشان می دهد. این کلمات به گونه ای بکار گرفته شده اند که به متن فارسی آسیبی نمی رسانند و در عین حال شنونده را به مفهوم مورد نظر شاعر راهنمایی می کنند. واژه های عربی دیوان نظیری گوناگون هستند و انواع مشتقات عربی، مصدرها، اسم های جنس به صورت مفرد، مثنی و جمع بکار رفته اند. گاهی نظیری واژه های عربی را آن قدر وارد شعر فارسی کرده که جملاتی را می بینیم که همه یا بخش زیادی از واژه های آن عربی هستند، مثل: «جزای حسن عمل در شریعت عربیست»(نظیری، 1340: 64/9) که کلمات «جزا، حسن، عمل، شریعت» عربی هستند و یا در بیت: « مصرع نظم بی غلط، صفحه نثر بی سقط / نسخه نظم و نثر من، نقطه سهو و شک نخواست» (همان، 69/8) که خواننده با شمار فراوانی از واژه های عربی روبرو می شود. در جای دیگر نظیری گفته است: «به هجر و وصل دلم الفت و نزاع ندارد / نشاط آمدن وکلفت وداع ندارد» (همان، 109: 6) و «اصحاب حسان مصحف از احباب ستانند/ بگرفتم از احباب به تعظیم نشان را» (همان، 385: 12) و یا «حکمتت از بهر احداث موالید ثلاث / کرده سفلی امهات و علوی آبا ساخته» (همان، 483: 4) در پایان مقاله جدول بسامدی واژگان عربی یی که بیش از یک بار در شعر نظیری تکرار شده نمایش داده می شود. 2- ترکیب: در اشعار نظیری ترکیب های عربی را می بینیم که بیشتر اضافی و گاهی وصفی هستند. الف- ترکیب های اضافی: این دسته ترکیب ها به دو صورت در دیوان نظیری به کار رفته اند. دسته اول ترکیب هایی هستند که ظاهرشان عربی بودنشان را تایید می کند. مانند: «روح الامین (همان، 498/10) و (همان، 512/12)، ذوالفقار، (همان، 499/11 و 426/11)، ام الخبائث (همان، 507/17)، باطل السحر (همان، 496/4)، روح القدس (همان، 498/1) و (همان، 426/11)، شق القمر (همان، 498/8)، بیت العنب (همان، 384/10)، ابدالدهر (همان، 387/7)، خیرالبشر(همان، 402/8)، بیت الله (همان، 404/1)، ملک العرش (همان، 438/16) و (همان، 513/15) احسن الاشکال (همان، 438/17)، حورالعین (همان، 429/9)، کحل الجواهر (همان، 440/9)، افضل الشعراء (همان، 447/2)، ذوالمن (همان، 450/2)، شمس الضحی(همان، 454/18)، اولوالامر(همان، 455/20)، خواص الرجال (همان، 461/3)، عوام النساء(همان، 461/3)، اشرف الاخوان(همان، 468/8)، روح الامین (همان، 472/2)، اشرف المرسلین (همان، 472/14)، عون الله(همان، 475/10)، حبل المتین (همان، 476/15) و (همان، 484/20)، قول الله (همان، 478/1)، خیط الشعاع(همان، 479/15)، علم الاسماء (همان، 483/11)، حرب الله(همان، 484/14)، اصل الاصول(همان،486/12)، عین الیقین (همان، 487/1)، ذوالنورین (همان،491/3)، خیر المرسلین (همان، 491/6)، یوم الغدیر(همان، 491/11) دسته دوم ترکیب هایی هستند که در ظاهر به دلیل نداشتن « ال » عربی نیستند اما در مفهوم ترکیبی عربی می باشند. مانند: «عقدبنان (همان، 382/9)، سکان سماوات (همان، 383/9)، مالک رقـاب (همان، 393/10) فتـح بـاب (همان، /6)، نفخ صور (همان، 442/10)، آل عبا (همان، 450/10)، انتظام اقارب (همان، 457/4)، رمیم موتی (همان، 388/21)، آل زهرا (همان، 491/4)، سموم وادی (همان، 550/18)» ب- ترکیب های وصفی: نظیری ترکیب هایی را به کار برده که در معنی صفت و موصوف هستند و در مقایسه با ترکیب های اضافی کاربرد کمتری داشته اند. مانند: «عظام رمیم (همان، 389/21) و (همان، 452/4)، وادی ایمن (همان، 450/9)، ماء حمیم (همان، 452/5)» با بررسی ترکیب های بکار رفته در اشعار نظیری در می یابیم که او بیشتر ترکیب های اضافی را در قصائد خود بکار برده است و تعداد ترکیب های بکار رفته در غزلیات شاعر انگشت شمار هستند و ترکیب های اضافی بکار رفته بیشتر مفهوم مذهبی و اسلامی دارند. 3- جمله: در اشعار نظیری جمله های عربی آمده است که مفهوم کاملی را می رساند. این جملات را با توجه به کاربردشان می توان به چند دسته تقسیم کرد: الف- جمله در معنی کلمه. در اشعار نظیری جمله های عربی گاه در مفهوم یک کلمه مفرد بکار رفته است، مانند جمله «لولاک» که برگرفته از حدیث قدسی « لولاک لمّا خلقت الافلاک » است و نظیری آن را با کلمه «خواجه» ترکیب کرده است و از عبارت «خواجه لولاک» (همان، 266/10) معنی «پیامبر» را اراده نموده است. در مصراع «نامش آخر حرزش اصطفینا ساخته» (همان، 483/9) اصطفینا که از فعل و فاعل ساخته شده و جمله کاملی است را با واژه «حرز» همراه کرده است، او و دیگر شاعران فارسی سرا این جمله عربی را به معنی «اهل بیت پیامبر» به کار برده اند. از دیگر جملات عربی به کار رفته با مفهوم مفرد می توان به جمله های «ماسوی اللّه» (همان، 489/18) و « لحمک لحمی» (همان، /12) اشاره کرد که به معنی «موجودات» و «یگانگی» به کار رفته اند. آیه «لااله الّا اللّه» که در عربی جمله کاملی است در بیت : «تو خود نظیر خودی، لااله الّا اللّه/ همان یکی است که خود اوّلست و خود ثانی» (همان، 508/17) به معنی «خداوند» است. البته نظیری و دیگر شاعران فارسی سرا سازنده این جملات عربی نبوده اند و آن را از سخنان مردم عادی نیز نگرفته اند، بلکه این جملات گاهی یک آیه یا بخشی از یک آیه یا حدیث معروف و یا سخن انسان برجسته ای هستند. ب- جملات معترضه. از جمله مواردی که نظیری از جملات عربی استفاده کرده است، کاربرد آن به عنوان جملات معترضه است. مانند:«عفاک الله (همان، 8/8)، معاذالله (همان، 266/13)و (همان، 369/2)، حاشاک (همان، 266/13)، نعوذبالله (همان، 441/7) و (همان، 453/7)، تبارک الله (همان، 441/20) و (همان، 424/17)، عفی الله (همان، 506/16 ) نظیری بارها تشکر خود را با عبارت های عربی از خداوند بیان کرده است: «شکرلله (همان، 1/7) و (همان، 137/6) و(همان، 224/4) و (همان، 341/5) و (همان، 466/7). » ج- جمله عربی. نظیری در دیوان خود جملاتی عربی دارد که گاه بخشی از یک مصراع می باشند. مانند: «عزت تو عندنا باق نوشته بر نگین.» (همان، 484/10) گاه جمله عربی یک مصراع کامل از شعر نظیری را به خود اختصاص داده است، مانند: «نظیری گر طمع داری که مقبول مغان باشی/ فلا تحسد ولا تبخل ولا تحرص علی الدنیا» (همان، 3/8) یا آیه «وحده لااله الا الله» که در چند جای دیوان یک مصراع کامل را در برگرفته است. از جمله بیت: «حسن بر تفرّد تو گواه/ وحده لااله الا الله» (همان، 331/15) و بیت «هر که بیند شکوه او گوید/ وحده لااله الا الله.» (همان، 475/1) جمله عربی در بیت زیر نیز جانشین یک مصراع کامل فارسی شده است: «اذا ما شئت ان تحیی حیاه حلوۃ المحیا/ به رسوایی بر آور سر، ز مستوری بر دل نه پا.» (همان، 2/13) در بعضی از موارد نیز جمله عربی یک بیت کامل را به خود اختصاص داده است. مانند: «عوناً تجدک روحی یا مظهر العجائب / اکشف هموم قلبی یا کاشف الدقائق.»(همان، 263/16) نظیری گاهی این جملات را از قرآن یا احایث و یا حکمت های عربی گرفته است. مانند: «وحده لااله الا الله» که برگرفته از قرآن کریم است. (سوره محمد، آیه 19) و «آیه نصر من الله کفر تغرا ساخته» (نظیری، 1340: 484/14) که اشاره به سوره النصر دارد. شایان ذکر است که در دیوان نظیری قصیده ای که همه ابیاتش عربی باشد و یا حتی شعری که کل ابیات آن دارای یک مصراع فارسی و یک مصراع عربی(ملمّع)باشد، وجود ندارد. روشنظیریدراستفادهازواژههایعربی نظیری بـا تـوجه به نیاز موسیقی شعرش، گـاه کلمـات را چنان که در دستور زبان عربی رایج است به کار می برد، به طور نمونه برای موصوف مذکر صفت مذکر « این که گویند اسم اعظم داشت جم، افسانه ایست» (همان، 408/4) و برای موصوف مکسر، صفت مفرد مونث می آورد. مثل: «باید که از عناصر سفلی کند کنار.» (همان، 429/8) البته گاهی از روش خاص عرب ها درکاربرد اسم عدول کرده و بسته به شرایط حالت اعراب عربی را به اسم نداده است، مانند واژه های «ذو، اب و ...» که در زبان عربی به «اسم های ستّه» معروف هستند و تنها در حالت رفعی «و» می گیرند. نظیری آن ها را در نقش اضافی به کار برده، ولی به آن ها اعراب جر نداده است. مانند: «درون قبه بیضاست جای ذوالقرنی» (همان، 492/8) که این ترکیب در عربی به صورت «ذی القرنی» در جایگاه مجرور به کار می رود. با توجه به چگونگی کاربرد واژه ها در دیوان نظیری آن ها را می توان به گونه های زیر طبقه بندی کرد: الف- مطابقت صفت و موصوف: یکی از روش های ویژه عرب زبانان، مطابقت صفت و موصوف از نظر جنس، عدد، حرکت و ... است، به گونه ای که برای موصوف مفرد، صفت مفرد و برای موصوف مونث، صفت مونث می آورند. نظیری هم در بیشتر موارد این روش را دارد : اسم اعظم (همان، 438/9)، امام ثامن ضامن (همان، 389/3و4)، عظام رمیم (همان، 452/4)، ید بیضاء (همان، 376/4)، بیت عتیق (همان، 265/3)، حبل متین (همان، 299/17) ب- حالت اعراب عربی: از موارد خاص زبان عربی، رعایت اعراب در نقش ها است. این روش را در واژه های غیر عربی دیوان نظیری می بینیم. مانند: «خلاف مشورت او که کرده ذوالنورین» (همان، 492/16)، که کلمه «ذو» فاعل است از اعراب عربی فاعل پیروی کرده و مرفوع شده است. ج- منادا. روش ندا در اشعار نظیری چونان عرب زبانان است، گاه حرف ندا «یا» را پیش از اسم آورده مانند: «یا شفیع المذنبین در ظل احسانم در آر»(همان، 491/7)، «یا نبی الله.» (همان، 476/18) د- استثناء یکی از مباحث نحو در زبان عربی استثناء می باشد (الشرتونی، ج 4: 323) از رایج ترین حروف استثناء «الّا» است که آن را در اشعار نظیری می بینیم. مثل: «هر دیده و خوانده شد فراموش / الّا تو ندیده در ضمیری» (نظیری، 1340: 356/14) و «کس نبیند بدر رخسار تو الّا در حجاب.» (همان، 481/6) ناگفته نماند «الا» که از حروف استثنای عربی است در شعر نظیری و شاعران فارسی سرای دیگر مفهوم قیدی یافته است. ه- تنوین. یکی از مواردی که در اشعار نظیری مشاهده می شود، استفاده ازکلمات تنوین دار است. نظیری تنوین را که خاص زبان عربی است به کار برده است: «به مرگم آستین عمداً شکسته» (همان، 332/10) و یا «باطناً غایب مصلّی از مصلّی ساخته. » (همان، 489/22) نا گفته نماند که او کلمه باطن را بدون تنوین و با افزودن حرف اضافه نیز به کار برده است، به باطن (همان، 21/3) با بررسی دیوان بیتی که در آن کلمه عمد بدون تنوین به کار رفته باشد، یافت نشد، اما کلمه سهو را بدون تنوین و به روش فارسی زبانان به کار برده است: «به سهو اگر رقمی کرده ام قلم درکش» (همان، 228/4) و «ز سهو خاطر یاران چنان سقیم شدم.» (همان، 104/1) همچنین کلمات فراوان دیگری که اگر شاعر می خواست می توانست آن ها را به جای افزودن حرف اضافه با تنوین به کار ببرد. مانند: «زاغ گرنه به جد کند پرواز» (همان، 104/1) یا مصراع: «به ظاهر دیده گر صورت پرست است» (همان، 203/4) و... که به صورت «ظاهراً، جداً و نقداً» نیز به کار می روند. و- نفی عربی. عرب زبانان برای منفی کردن سخن خود گاهی از حرف «لا» استفاده می کنند. نظیری هم این حرف را برای منفی کردن سخنش به کار برده است. مانند: «نور لا شـرقی و غربی دیده ام» (همان، 4671/9) که در مصراع قبل این حرف به صورت «لای نفی جنس عربی» به کار رفته است . ز- اسم فعل. از جمله موارد موجود در اسلوب شعری نظیری که زبان او را به عربی نزدیک ساخته است، آوردن اسم های فعل است. نظیری از میان اسم های فعل کلمه «هیهات» را زیاد به کار برده است. مانند: «ستاره کس شمرد با حدیث من هیهات» (همان، 228/9) و یا «به مدعای دل خود کجا رسم هیهات.» (همان، 248/11) ح- کاربرد «ال»: آوردن کلمات همراه «ال» در زبان عربی مرسوم است. عرب زبانان «ال» را در معانیی چون تعریف، جنس و ... به اسم می افزایند. نظیری نیز در اشعارش «ال» را به کار برده است مانند: «خجل ز مردن خویشم گمان نبود الحق» (همان، 5051/20) یا «می رسد هر دم به گوشم الامان تربیت» (همان، 410/6) یا «شبم خوش بود و چشمم داشت الحق گریه گرمی» (همان، 285/10) و ... (اگرچه در فارسی کلمات ذکر شده مفهوم خاصی را یافته اند که کاملاً با کاربرد عربی آن ها تفاوت دارد، ولی افزوده شدن «ال» در ابتدای کلمات از ویژگی های زبان عربی می باشد که به زبان فارسی راه یافته است و در بیشتر موارد مفهوم دیگری غیر از «تعریف» به کلمات داده است.) ط- جار و مجرور: نظیری جار و مجرور عربی را نیز در زبان فارسی وارد کرده است. مانند: «فی الحال دویدم ز پی مرکب و سامان » (همان، 385/16) و «جذب عشقم فی المثل در حسن پیدا ساختن» (همان، 2795/7) ی- اسم مثنّی: از مواردی که در واژه های عربی دیوان نظیری خود نمایی می کند، کاربرد کلمات مثنّی است، کلماتی مانند «کعبتین (همان، 372/4) و (همان، 189/1)، کونین (همان، 476/20)، سبطین (همان، 492/7)، النورین (همان، 492/16)» و.. البته نظیری واژه «دوکون» را هم در اشعارش بکار برده است: «دوکون از نظر کبریاش آوردند.» (همان، 445/4) راههایدرکمعنیواژهعربی نظیری اگر چه واژه های عربی را فراوان به کار برده است ولی کاربرد فراوان این کلمات مفهوم شعر او را غیر قابل درک نمی کند، زیرا او برای نزدیک ساختن معنی به ذهن مخاطب شیوه های خاصی دارد که در زیر به آنها اشاره می شود. الف- قرینه (مراعات نظیر): نظیری گاهی کلمات عربی را به همراه کلمه ای می آورد که با آن تناسب داشته باشد. با این روش او مخاطب را به مفهوم واژه عربی راهنمایی می کند. مانند: «سحر بیتی مغنی می سرود» (همان، 148/8) که میان مغنی و سرودن تناسب وجود دارد. یا در مصراع «همین که طایر فرصت رسید صیدش کن» (همان، 135/1) که طایر و صید با هم مناسبت دارند. در مصراع های «شعری که نگفته است نظیری صله دارد» (همان، 113/12) و «فسون خط تو پیغام بعثت و شب داج» (همان، 95/10) هم تناسب میان شعر و صله، شب و داج مشاهده می شود. ب- معنی فارسی واژه: نظیری گاهی کلمات عربی را به همراه معنی فارسی آن ها می آورد با این روش او مخاطب را به مفهوم واژه عربی راهنمایی می کند: «بگذر از عشق که نه خطوه نه گام است اینجا (همان، 1/1)، نه مرا بازوی قائم نه مرا دیده راست (همان، 184/11)، شود فرشته ز پرهیز و احتراز خجل (همان، 270/2)، دست مایه احسنت و آفرین بینی (همان، 513/3)، دود دل سرمه کن وکحل سفاهان مطلب (همان، 42/6)، که در این مصراع ها خطوه و گام، قائم و راست، پرهیز و احتراز، احسنت و آفرین، سرمه و کحل، هم معنی هستند. ج- آوردن فعل متناسب با معنی فارسی کلمه: نظیری گاهی کلمات عربی را به همراه فعلی می آورد که معمولاً با معنی فارسی کلمه همراه است: آزادگان ز دست مبارز سنان خورند (همان، 166/3)، در باخت به عشق مقمر هر آنچه داشت (همان، 172/13) مست می گشتم به قصد صید و می راندم فرس (همان، 212/1)که در مصراع های بالا واژه های سنان بجای تیر، مقمر بجای قمارباز و فرس بجای اسب به کار رفته است و فعل های خوردن، باختن، راندن و هی کردن مفهوم آن واژه ها را به ذهن مخاطب نزدیک می کند. د- واژه های متضاد: نظیری گاهی کلمات عربی را به همراه واژه های متضاد آن می آورد و با این روش مخاطب را به مفهوم واژه هدایت می کند. مانند: «صحت به در مرگ نویسند سقم را» (همان، 379/11)، مجهول به معلوم تو سبقت نگرفته است (همان، 382/17)، بر احباب بهشت است و بر اعداء سقر است. (همان، 404/3)» چنان که می بینیم در مصراع های بالا واژه های صحت و سقم، مجهول و معلوم، احباب و اعداء با هم متضاد هستند. هـ - اشتقاق: نظیری گاهی کلمات عربی را به همراه کلمه ای می آورد که میان آنان رابطه اشتقاق برقرار شده است و با این روش او مخاطب را به مفهوم واژه عربی راهنمایی می کند: «تو خود ای فاتح ابواب دری کن مفتوح (همان، 98/15)، وزن خود راست به میزان خردمند کنی (همان، 364/5)، بر طایر افلاک ببندد طیران را (همان، 383/16) و در بیت های «عَلمی چند ز عیب دگران بردوزیم/کانقدر جامه رسوایی ما مُعلَم نیست (همان، 83/2) فریاد برآریم از این یار مُشَعبَد/کو از ازل این شعبده چرخ روا کرد (همان، 118/4)» کاربردهایدیگریازواژههاوعبارتهایعربی 1- توازن: نظیری گاهی کلمات عربی را در یک مصراع، یک بیت و یا همه ابیات غزل و قصیده به طور هم وزن می آورد، این توازن ممکن است در اجزای درونی شعر و یا در قافیه باشد. شمار واژه های عربی هم وزن گاه به 40 می رسد، به عنوان نمونه در قصیده شماره 20 که آن را در ستایش شاه اکبر سروده و با بیت «چو رو به برج شرف کرد آفتاب منیر / دمید فاتحه صبح بر حصار اسیر » (همان، 432/1) آغاز می شود، توازن عربی به کمک شاعر آمده است و او از واژه های هم وزن تقریر، تقصیر، تطهیر، تدبیر، تحسیر، تصویر، تعمیر، تکبیر، تخمیر، تغییر، تأخیر، تقریر، تسخیر، تدبیر، تأثیر و ... برای ساختن قافیه استفاده کرده است. 2- واژه های دینی. در بررسی واژه های عربی دیوان نظیری کلماتی را می بینیم که با شریعت اسلام ارتباط دارد و در متون فقهی کاربرد فراوان دارد. کلمات فرض و سنّت (همان، 42/3)، صداق (همان، 64/12)، استغفار (همان، 77/3)، سجده (همان، 99/12)، شرع (همان، 1043/9)، فرض و نافله (همان، 113/10)، توحید و تکبییر و مصحف و سجاده (همان، 233/8)، مصلّی (همان، 388/17)، فطر و اضحی و حجاج (همان، 389/19)، طواف (همان، 411/1)، معاد (همان، 411/16)، جبره (همان، 480/9)، ترتیل (همان، 490/1) و ... از آن جمله اند. 3 - تکرار پاره ای از واژه ها و عبارت ها. گاهی پاره ای از واژه ها و عبارت های عربی در جای جای دیوان شاعر تکرارشده است مانند «بسمله، مصحف، الست، بلعجب و...»: الف. بسمله. از تعابیری است که نظیری با بسامد بالا به کار برده است و در فرهنگ مسلمانان مخفف«بسم اللّه الرحمن الرحیم» است. (معلوف، 1362، ذیل کلمه بسمله) از نمونه های آناست: «که هر طرف نگری صید بسمل افتاده است» (نظیری، 1340: 60/8)، «نیم بسمل شده ای را سر پروازی هست» (همان، 64/2)، «نیم بسمل شده ماندیم نظیری افسوس» (همان، 67/6)، «در خون دیده گشته تنم، بسمل تو نیست» (همان، 84/12)، «کار بسمل ز نگاهش به تپیدن نرسد» (همان، 138/8)،«قطره ای خون نگذارد که ز بسمل »(همان، 177/8)، «در خاک و خون تپیده شود بسملی دگر» (همان، 194/ 5 و ... ) ب- الست. این عبارت برگرفته از آیه شریفه «وإذ أخذ ربکّ من بنی آدم من ظهورهم ذرّیتهم و أشهدهم علی انفسهم الست بربّکم قالوا بلی شهدنا ان تقولوا یوم القیامة إنّا کنا عن هذا غافلین» (الاعراف، 172) می باشد و معنای «آیا نیستم» می دهد، هر جا بیاید اشاره به مفهوم ازلی بودن دارد. در اشعار نظیری «الست» به همین معنا بکار رفته است. مانند: «که هست دلبر ما از الست دلبر ما» ( نظیری، 1340: 32/7) و «به یک طلوع بود نشئه الستی ما» (همان، 36/15) و یا «ایمان ما همان بنده الست ماست» (همان، 47/5) و... ج- بلعجب. این عبارت که در زبان عربی «بوالعجب» نوشته می شود و به معنی «صاحب عجب» یا «عجیب»است در اشعار نظیری فراوان بکار رفته است. مانند: «که کارهای چنین از شمار بلعجبی است» (همان، 65/3)، « مرده را زنده نماید دم ما بلعجبان» (همان، 108/4) و... د- لبیک. از جمله ترکیب های پرکاربرد اشعار نظیری «لبیک» است،که در عربی مصدری است که به ضمیر «ک» افزوده شده است: «کعبه در لبیک آمد حلقه تا بر در زدم» (همان، 286/14)، «لبیک می فرستی و تکبیر می کنی» (همان، 365/5)، «یکی به صدق و صفا، پیش رفته در لبیک» (همان، 453/15)، «به جای نعره لبیک بانگ واویلا»(همان، 476/9 و... ) 4- تلفظ عربی. نظیری افزون بر واژه هایی که ویژه عرب زبانان است، واژه های دیگری را به کار برده است که در اصل فارسی بوده ولی نوع تلفظ شاعر، آن ها را از زبان مادری دور کرده و به عبارتی شاعر،گونه عربی آن ها را به کار برده است. مانند: «فیروزی ضعیفان در عجز و انکسار است» (همان، 143/2)، «که ز صولجان مردی به در آوریم گویی» (همان، 370/8)، «با چنین اختر فیروز و به این استعداد» (همان، 417/13)کلمه های «فیروزی، صولجان و فیروز» به ترتیب تلفظ عربی «پیروزی، چوگان و پیروز» هستند. 5- ترکیب دو زبانه. نظیری در اشعار خود گاهی کلمات فارسی و عربی را با هم در آمیخته و کلمات مرکبی ساخته است که نیمی از آن عربی و نیمی دیگر فارسی هستند. مانند: ترکیب «آب مشرب» در بیت «در آب مشرب روحانیان واصل شو/ معاشران تو مستان، تـو هوشیار چه حظ» (همان، 252/4) که آن را بجای آبشخور آورده است. 6- واژه هایی با اسلوب عربی. نظیری پاره ای از واژه ها را به روش عرب زبانان به کـار برده است. برای نمونه کلمه «واقعه» را چون عرب زبانان با «ات» جمع بسته است. «تاریخ واقعات شهان نانوشته ماند.» (همان، 145/9) 7- افزودن «ال». عرب زبانان به آغاز بعضی از کلمات معرفه «ال» می افزایند و نظیری نیز به ابتدای بعضی از کلمات «ال» افزوده است. مانند: «بگو به دیر خرابات السلام و مپرس» (همان، 218/14) و «تا به راحت تکیه کردی گفت دنیا الرحیل.» (همان، 262/8) البته «ال» به این واژه مفهومی خاص شبیه اسم فعل بخشیده است که با معنی «ال» عربی تفاوت دارد. 8-کلمات عربی با روش فارسی زبانان. نظیری در اشعار خود گاهی دو زبان فارسی و عربی را با هم در آمیخته ولی این آمیختگی تنها با افزودن پسوند جمع یا ... صورت گرفته است. الف- به کلمه یا ترکیب عربی پسوند «تر» که در فارسی نشانه صفت تفصیلی می باشد، افزوده است: «کوتاه أمل ترم ز مخمور (همان، 196/11)، بوالعجب تر اینکه خود گنجیم و خود ویرانه ایم.» (همان، 309/10) ب- به کلمه و ترکیب عربی نشانه جمع فارسی افزوده است: «دریغ نقش أمل ها بر آب جو بستند» (همان، 160/6)، «ز ذوق بوالعجبی های نقش قدرت تو»( همان، 435/7) و «بخت خصمان تو ناشسته رخ از خواب صبوح» (همان، 432/9) ج- به کلمه عربی ضمیر فارسی افزوده است. «چو چشم اعمیم از هجر نور گوییدم.» (همان، 275/10) د- عدول از نحو عربی در کاربرد فارسی. مانند: «بر صراط المستقیمش عقل دانا ساخته» (همان، 486/5) که در اصل «الصراط المستقیم» بوده است و در کاربرد فارسی، شاعر از قانون عربی که در موصوف و صفت وارد می شود، عدول کرده و«ال» موصوف را حذف کرده است و یا در عبارت هایی که ازترکیب یکی از اسم های خمسه عربی با کلمه ای دیگر بوجود آمده، در کاربرد مضاف از نحو عربی عدول کرده است. مانند: «درون قبه بیضاست جای ذوالقربی» (همان، 492/8)، «به آیت اولوالارحام سرور آورده» (همان، 493/13)، «رخ بوالبشر به سویش ز سرای امّ هانی» (همان، 503/1)که ترکیب های «ذوالقربی» و «اولوالارحام» و «بوالبشر» بر اساس نحو عربی می بایست به ترتیب «ذی، اولی» و «ابی» باشد. 9- حذف «ال» از ترکیب عربی. شاعر گاهی از ترکیب های معروف عربی «ال» را حذف نموده است. مانند: «نزهتگه حوران جنان بیت حَزَن شد» (همان، 151/7) و «دیدم که صبا قاصد صد بیت حزن شد» (همان، 151/9) که شاعر «ال» را از واژه «حزن» برداشته است. البته نظیری این عبارت را چند بارنیز به صورت اصل عربی آن به کار برده است: «پسر گم کرده ای چون انس با بیت الحزن گیرد» (همان، 126/4)، «تا بو که را دهی که به بیت الحزن رسد» (همان، 137/12) البته نظیری در کاربرد این ترکیب گاهی چون دیگر شاعران فارسی سرا دو فارسی و عربی را در هم آمیخته و«کلبه احزان» را بکار برده است: «آن که او در کلبه احزان پسر گم کرد، یافت» (همان، 179/4) «بویی به سوی کلبه احزان نرسیده.»(همان، 341/10)
آیاتواحایثدرشعرنظیری نظیری جملات عربی فراوانی در اشعار خود دارد که این جملات برگرفته از یک آیه یا بخشی از یک آیه یا حدیث معروف و یا سخن انسان برجسته ای هستند و پدیده «بینامتنی» را در دیوان نظیری بوجود آورده اند. این جمله ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد: 1- جملات برگرفته از آیات قرآن 2- جملات برگرفته از احایث 3- جملات برگرفته از سخن بزرگان. 1- جملات برگرفته از آیات قرآن. این جملات به روش های زیر وارد شده اند: 2- الف. جمله عربی گاه یک آیه کامل است. مانند: «تو خود نظیر خودی، لااله الّا اللّه / » (همان، 508/17) ب- گاه جمله عربی بخشی از یک آیه است. نظیری در این مورد به دو گونه عمل کرده است: الف- گاهی بخشی از یک آیه را بدون هیچ تغییری در شعرش بکار برده است. جمله «اصطفینا» در مصراع «نامش آخر حرزش اصطفینا ساخته»(همان، 483/9) که برگرفته از آیه «ثمّ اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا»(فاطر/ 32) است و جمله «من علیها فان» (نظیری، 1340: 466/10) از آیه «کلّ من علیها فان» (الرحمن/26) گرفته شده است. جمله های «اسجدوا» (نظیری، 1340: 483/10) «لن ترانی» (همان، 502/7) «هم مستغفرین» (همان، 491/9) و ... نیز از این دسته اند. ب- در برخی از بیت ها، نظیری جملات برگرفته از آیات قرآن را با اندکی تغییر به کار می برد مانند: «ما انا الّا بشر» (همان، 489/4) که آن را از آیه «انّما انا بشر مثلکم» (فصلت/6) گرفته است. 2- جملات برگرفته از احادیث. در پاره ای از بیت ها نظیری جملات عربی را از احادیث گرفته است. به عنوان نمونه جمله «لا نبی بعدی» (نظیری، 1340: 489/4) برگرفته از حدیث معروف «منزلت» است. پیامبر اسلام (ص)) فرمود: «فما ترضی ان تکون منّی بمنزلة هارون من موسی الّا انّه لا نبی عدی» (حسکانی، 1411، ج1: 194) و جمله لحمک لحمی» (نظیری، 1340: 491/12)از حدیث«انت اخی و وصیی و وارثی و لحمک لحمی...» (طبری، 1415: 639) و جمله لولاک (نظیری، 1340: 266/10) از حدیث «لولاک لمّا خلقنالافلاک» (مجلسی، 1403، ج16: 406) و جمله «لی مع اللّه» (نظیری، 1340: 489/18) از حدیث نبوی «لی مع الله وقت لایسعنی فیه ملک مقرّب ولانبی مرسل» (شیرازی، 1383، ج3: 401) گرفته شده است. 3- جملات برگرفته از سخن بزرگان. در دیوان نظیری جملات عربی دیگری را می بینیم که از سخنان بزرگان گرفته شده است. به عنوان نمونه جمله «بخّ بخّ لک یا علی مولایی» (نظیری، 1340 :492/15) از عمر بن خطاب خلیفه دوم و جمله «انا الحق» (همان، 37/2) از حلّاج.
فرهنگاسلامی- عربیدرشعرنظیری از جمله مسائلی که در بخش عربی شعرهای نظیری می توان گفت، ورود پاره ای از معلومات دینی، ادبی، تاریخی و علمی است که در فرهنگ جوامع عربی وجود دارد: الف- معارف دینی. «آزری تراشیده است سنگ ترا» (همان، 10/5) که اشاره به بت تراشی آزر عموی حضرت ابراهیم دارد و «در سَلَم رسم است دین و دنیا باختن» (همان، 49/7)که سلم همان «ذی سلم» است و منطقه ای میان مکه و مدینه که اهل بیت پیامبر (ص)در آن سکونت داشتند. «چراغ مطلب از دودمان بولهبی است» (همان، 65/4) که اشاره به ابولهب عموی پیامبر دارد. ب- علمی(نحو عربی). «ترا اگر چه بدین خاکیان رجوعی نیست / ضمیر غایب ابدال را به توست ارجاع» (همان، 254/6) مبحث ضمیر و ارجاع آن به اسمی که توضیح دهنده باشد از مباحث نحو عربیست. «تا نرانده بر زبان الّا به نفی غیر حق / از سخاوت آن هم استثناء به الّا ساخته.» (همان، 488/14) ج- شعر عربی. در سروده های نظیری به نام دو تن از شاعران عرب اشاره شده است: «ولی ز پاکی نظمم به یمن مدحت تو/ شرف به نظم روان جریر و اعشی را» (همان، 391/5) و «به مدحت تو کند زنده روح اعشی را.» (همان، 391/7) که جریر و اعشی دو شاعر معروف عرب زبان هستند که اولی در عصر اموی و دومی در عصر جاهلی زندگی می کردند. د- تاریخی - اجتماعی. پاره ای از معلومات تاریخی - اجتماعی نیز در اشعار نظیری دیده می شود. از جمله: «پس از حصول مرادات حال آن فاسد / مثل چو باغ ارم گشت و حسرت شداد» (همان، 414/15)، «ابن یامین بازگشت از مصر و در قید اوفتاد» (همان، 468/2)، «جمال موصلیان، خوی کوفیان داری» (همان، 468/2) جدول: بسامدواژههایعربیکهبیشازیکبارتکرارشدهاند.
نتیجه با بررسی زبان عربی راه یافته به دیوان نظیری می توان دریافت: 1 - واژه ها، ترکیب های اضافی و جمله های عربی در اشعار شاعر به کار رفته اند. 2 - شاعر از گونه های مختلف زبان عربی (واژه، عبارت و جمله) در سرودن و غنای اشعارش سود جسته است. 3 - شاعر در سروده هایش نه تنها اصل تعابیر عربی را بکار برده است بلکه با توجه به موسیقی شعر، گاه مفرس شده آنها را نیز در دیوان او می توان یافت. 4 - برخی از عبارت های عربی به کار رفته در دیوان از قرآن و احادیث اقتباس شده و استفاده چنین عبارت هایی میزان تکیه شاعر به قرآن و احادیث دینی را می رساند. 5 - کاربرد همزمان واژه های هم معنی عربی و فارسی، نشان می دهد شاعر آن ها را آگاهانه به کار برده است. 6 - نظیری کلمات عربی را به گونه ای بکار برده است که خواننده در درک معنی شعر دچار سردرگمی نمی شود، بلکه بهره مندی درست و به موقع شاعر از قرینه ها و تضاد و جناس و ... به مخاطب کمک می کند تا به خوبی مفهوم مورد نظر واژه ها را دریابد. 7 - نظیری چون دیگر فارسی زبانان در کاربرد کلمات عربی انعطاف نشان داده و آنها را متناسب با اسلوب فارسی به کاربرده است. 8 - جملات معترضه (عربی) بیشتر در مدح و ثنای خداوند است. 9 - بیشتر عبارت های ترکیبی و پاره ای از کلمات عربی با آموزه های دینی شاعر مرتبط است. 10- تعابیر عربی - اسلامی بیشتر در قصائدی وارد شده که در مدح اهل بیت (ع) سروده شده است. 11- با وجود بهره مندی شاعر از زبان عربی و پیروی از حافظ، در دیوان نظیری قصیده ای که همه ابیات آن عربی باشد و یا قصیده ای که تمام ابیات آن دارای یک مصراع عربی و یک مصراع فارسی باشد وجود ندارد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1- قرآن کریم. 2- آذر بیگدلى، لطفعلى خان، تذکرهآتشکدهآذر، تهران: نشر روزنه، چاپ اول، 1377. 3- حسکانی، عبیدالله، شواهدالتنزیللقواعد التفضیل، تهران: مجمع احیاء الثقافة الاسلامیه، 1411. 4- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، زیر نظر دکتر محمد معین، تهران، بدون چاپ، 1346. 5- سعدی، بوستان، اقبال، تهران، چاپ نهم، 1386. 6- الشرتونی، رشید، مبادیالعربیهفیالصرفوالنحو، بیروت: المطبعه الکاتولیکیه، الطبعه الحادی عشره، بلا تاریخ. 7- شیرازی، صدرالدین، شرحاصولکافی، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1383. 8- صفا، ذبیح الله، تاریخادبیاتایران، تهران: انتشارات فردوس، چاپ دوم، 1379. 9- -------- ، گنجسخن، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ نهم، 1369. 10- طبری، محمدبن جریر، المسترشدفیامامة علیبنابیطالب، قم: کوشانپور، 1415. 11- عباسی، محمود و ملاالهی، معصومه،موسیقیبیرونیاشعارنظیرینیشابوری، فصلنامه مطالعات شبه قاره، دانشگاه سیستان و بلوچستان، سال سوم، شماره نهم، صص 105 – 128، 1390. 12- فخرالزمانی قزوینی، ملاعبدالنبی، تذکرهمیخانه، به اهتمام احمد گلچین معانی، تهران: اقبال، چاپ ششم، 1375. 13- گلچین معانی، احمد، کاروانهند، مشهد: آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1369. 14- مجلسی، محمدباقربن محمدتقی،بحارالانوار، بیروت: داراحیاءالتراث العربیٰٰٰ،1403. 15- مسعود، جبران،الّرائد،دارالعلمللملایین، بیروت: الطبعه الخامسه، 1986. 16- معلوف، لویس،المنجدفیاللغه، بیروت: دارالمشرق، افست اسماعیلیان، تهران، 1362. 17- مصطفوی سبزواری، رضا، نظیریشاعرسبکهندیونیشابور، فصلنامه مطالعات شبه قاره، دانشگاه سیستان و بلوچستان، سال سوم، شماره هشتم، صص 139-150، 1390. 18- نظیری نیشابوری، محمدحسین،دیوان، تصحیح مظاهر مصفا، تهران: امیرکبیر، 1340. 19- -------------------،دیوان، تصحیح محمد رضا طاهری، تهران: نگاه، 1379. References
1- The Holy Qurän
2-Abbäsi, Mahmüd & MoläEähi, Masüme. Müsiqie Biruni Aŝäre Nazïri niŝäbüri. Journal of Subcontinent Researches, University of Sïstän & balüçestän, Third year, No.9, pp. 105-128, 2012.
3-Al-ŝartüni, Raŝid. Mabädy Al-Arabiya fi Al-Sarf va Al-Nahve. Beirüt :Catholic publication , Eleventh Edition, Nodate.
4-Azar Bïgdeli, Lotf AliXan. Tazkere Ätaŝkade Äzar. Tehran: Rozane Publication, First edition, 1998.
5-Dehxodä. Ali Akbar. Loghatnäme. under Doctor Mohammad Moin, Tehran, 1967.
6-Faxroz-zamäni Qazvini, Mollä Abdon-nabi. Tazkere Meyxane. Effort by Ahmad Golçin Maäni, Tehran: Eqbäl Publication ,Sixth edition, 1996.
7-Golçin Maäni, Ahmad. Kärväne Hend. Maŝhad:Astän Quds Razavi Publication, 1999.
8-Haskäni, Ubaidulläh ben Abdulläh. Ŝavähedel Tanzil le Qaväedel Tafzïl. Tehran: Assemblyto reviveIslamic culture 1990.
9-M’lüf,Louis. Almonjed fi Al-Loghat. Tehran: Däralmŝreq Publication 1983.
10-Majlesi, Muhammad Bäqer ibn Muhammad Taqi. Behärol-anvär. Beirüt: revive Arabicculture Publication ,Second edition, 1982.
11-Mas’üd, Jobrän. Alr’yd. Beirüt: Därol-Elm Lel-Maläeen Publication, Fifth Edition, 1986.
12-Mostafavi Sabzeväri, Rezä. Nazïri Ŝä’re sabke Hendi va Niŝäbür. Journal of Subcontinent Researches, University of Sïstän & balüçestän. Third year, No.8, pp. 139 – 150, 2012.
13-Nazïri Niŝäbüri, Muhammad Hussain. Divän. Correction Mazäher Mosaffä, Tehran: Amir Kabir Publication 1961.
14-Nazïri Niŝäbüri. Muhammad Hussain. Divän. Correction Muhammad Rezä Täheri, Tehran: Negäh Publication 2000.
15- Saadi,. Boostän. Tehran: Eqbäl publication Ninth Edition, 2007.
16-Safä, Zabihulläh. Ganj-e Soxan. Tehran: Qoqnüs Publication Ninth Edition, 1990.
17-Safä, Zabihulläh. Tärixe adabiäte Iran. Tehran: Ferdos Publication Second edition, 2000.
18-Ŝïräzi, Sadroddin. Ŝarhe Osül Käfi. Tehran: Institute for Cultural Studies and Research, First edition, 2004.
19-Tabari, Muhammad ibn Jarïr. Al-Mostaŝrad fi Imämat Ali ibn
Abitäleb. Qom: Kuŝanpür Publication ,First Edition, 1994. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5,682 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 990 |