
تعداد نشریات | 32 |
تعداد شمارهها | 739 |
تعداد مقالات | 7,173 |
تعداد مشاهده مقاله | 11,730,337 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 8,055,133 |
مونسالارواح ،اثری ارزشمند در شرح احوال مشایخ سلسله چشتیه | |||||||
مطالعات شبه قاره | |||||||
مقاله 7، دوره 7، شماره 25، دی 1394، صفحه 121-132 اصل مقاله (460.95 K) | |||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22111/jsr.2015.2414 | |||||||
نویسنده | |||||||
کریم نجفی برزگر* | |||||||
دانشیار تاریخ اسلام دانشگاه پیام | |||||||
چکیده | |||||||
سلسلة چشتیه، سلسلهای معروف از صوفیان مسلمان شبه قاره، منسوب به چِشت استکهخواجه معینالدین سجزی چشتی آن را در اجمیر بنیان نهاد و آن شهر پایگاه چشتیه شد. مشایخ این سلسله علاوه بر ترویج دین اسلام در شبه قاره و تجدید روابط فرهنگی بین دو کشور، نقش مهمی نیز در گسترش زبان فارسی در شبه قاره داشتند. از این رو آثار متعددی دربارة این سلسله نگاشته شده است. یکی از این آثار ارزشمند کتاب «مونسالارواح» تألیف جهانآراء بیگم دختر شاهجهان و از شاهزادگان با فضل گورکانیان هند است که آن را در سال 1049ق نگارش کردهاست. وی نزد اساتید برجستة عصر خود تلمذ نموده، به امور دینی، ادبی، عرفا و مشایخ صوفیه علاقه داشته و اغلب اوقات خویش را صرف مطالعه در شرح حال آنان کرده است. کتاب یاد شده و معرفی آن از این نظر اهمیت دارد که نویسنده در آن به شرح احوال مشایخ سلسلة چشتیه پرداخته که از تاثیرگذارترین سلسلههای صوفیه در جهت ترویج اسلام در هند بوده است. از این رو، این مقاله ابتدا به شرح حال وی، سپس معرفی کتاب و بررسی محتویات آن به روش تحلیل محتوا پرداخته است. | |||||||
کلیدواژهها | |||||||
واژگان کلیدی : هند؛ چشتیه؛ خواجه معینالدین چشتی؛ شاه جهان. | |||||||
اصل مقاله | |||||||
فصلنامه مطالعات شبه قاره دانشگاه سیستان و بلوچستان سال هفتم شماره بیست و پنجم، زمستان1394(صص132-121) مونسالارواح ،اثری ارزشمند در شرح احوال مشایخ سلسله چشتیه
دکتر کریم نجفی برزگر*
چکیده
سلسلة چشتیه، سلسلهای معروف از صوفیان مسلمان شبه قاره، منسوب به چِشت استکهخواجه معینالدین سجزی چشتی آن را در اجمیر بنیان نهاد و آن شهر پایگاه چشتیه شد. مشایخ این سلسله علاوه بر ترویج دین اسلام در شبه قاره و تجدید روابط فرهنگی بین دو کشور، نقش مهمی نیز در گسترش زبان فارسی در شبه قاره داشتند. از این رو آثار متعددی دربارة این سلسله نگاشته شده است. یکی از این آثار ارزشمند کتاب «مونسالارواح» تألیف جهانآراء بیگم دختر شاهجهان و از شاهزادگان با فضل گورکانیان هند است که آن را در سال 1049ق نگارش کردهاست. وی نزد اساتید برجستة عصر خود تلمذ نموده، به امور دینی، ادبی، عرفا و مشایخ صوفیه علاقه داشته و اغلب اوقات خویش را صرف مطالعه در شرح حال آنان کرده است. کتاب یاد شده و معرفی آن از این نظر اهمیت دارد که نویسنده در آن به شرح احوال مشایخ سلسلة چشتیه پرداخته که از تاثیرگذارترین سلسلههای صوفیه در جهت ترویج اسلام در هند بوده است. از این رو، این مقاله ابتدا به شرح حال وی، سپس معرفی کتاب و بررسی محتویات آن به روش تحلیل محتوا پرداخته است.
واژگان کلیدی : هند، چشتیه، خواجه معینالدین چشتی، شاه جهان. __________________________ *Email:karimnajafi32@pnu.ac.ir دانشیار تاریخ اسلام دانشگاه پیام نور تاریخ دریافت:8/4/93 تاریخ پذیرش:12/4/94
سلسلة چشتیه، سلسلهای معروف از صوفیان مسلمان شبه قاره، منسوب به چِشت است. این سلسله دنباله سلسلة اَدْهَمیه، منسوب به ابراهیم بن ادهم است که در زمان ابو اسحاق شامی، از مشایخ بزرگ صوفیهدر اواخر قرن 3 و اوایل 4 ق، در قصبة چشت شکل گرفت و از قرن 6قبه تدریج از ناحیة هراتو خراسان بزرگ به شبه قاره گسترش پیدا کرد (آریا، 1365: 41/1 ). بنا به روایتی، شجرة این سلسله به حضرت علی(ع) میرسد ( میرخورد، 1357: 25 ). ابواسحاق شامی با اجازة پیر خود، خواجه مَمْشاد علو دینوَری، برای ارشاد مردم چشت، از بغداد به آنجا رفت (لاهوری، 1914: 240- 239) و ظاهراً از آن پس این سلسله به «چشتی» معروف شد. در قصبة چشت، خواجه ابو احمد ابدالِ چشتی که با وی مصاحبت داشت، پس از مرگ ابواسحاق، جانشین او شد (جامی، 1370: 428 ). بعد از او خواجه ابو محمد چشتی (متوفی 411 ق)، خواجه ابویوسف بن سمعان (متوفی 459 ق)، خواجه قطبالدین مودود چشتی (متوفی 612 ق)، خواجه احمد بن مودود (متوفی 577ق) و خواجه عثمان هاروَنی(متوفی 617 ق) در دیگر نواحی خراسان بزرگ بر مسند ارشاد نشستند (داراشکوه، 1318: 92- 89؛ لاهوری، 1914: 253-240). با رحلت مریدان خواجه مودود، تصوف در چشت رو به افول نهاد و عدهای از مریدان، با ظهور ترکان غوری و منازعات آنان، به اجمیر در ایالت راجستان هند رفتند. نخستین فردی از این سلسله که به هند سفر کرد خواجه معینالدین سجزی چشتی، صوفی و عارف نامی قرن ششم هجری، از مریدان خواجه عثمان هاروَنی(متوفی 617ق)،از خلفای چشتیه بود که در سفر و حضر او را همراهی و به مریدی او مباهات میکرد. از اینرو از وی لقب محبوبالدوله گرفت و خلیفه او شد. وی مدتی در دهلی اقامت گزید و سرانجام در سال 561ق به اجمیر رفت، سلسلة چشتیه را در آنجا بنیان نهاد و اصول و مبانی آن را تدوین کرد (جامی، 1370: 329). وی به خواجه غریبنواز معروف شد، زیرا تمامی زندگی خود را صرف عبادت و دستگیری از مستمندان و خدمت به انسانها کرد. همچنین در گسترش اسلام و ترویج تصوف در شبه قاره سهم عمدهای داشت و پیروانی زیادی یافت تا آنجا که اجمیر پایگاه چشتیه شد (لاهوری، 1914: 5 ؛ فرشته، بی تا: 377/2).
1-1. بیان مسأله و سوالات تحقیق در قرن هفتم هجری، پس از اجمیر، ناگور (ناحیهای در راجستان هند) با حضور حمیدالدین صوفی سعیدی ناگوری و یکی از اخلافش به نام خواجه حسین ناگوری، و دهلی با حضور قطبالدین بختیار کاکی از مراکز مهم تصوف چشتی گردید. پس از قطبالدین بختیار، شیخ بدرالدین و شیخ فریدالدینِ گنجشکر در اجودهن (در پاک پتن شریف پاکستان)، خواجه نظامالدینِ اولیاء و دو خلیفه وی یعنی شیخ سراجالدین و برهانالدین غریب در بنگال و دکن، شیخ نصیرالدین محمود، معروف به چراغ دهلی در دهلی، و سید محمد گیسودراز و اخلاف وی در نواحی دکن، سبب گسترش سلسلة چشتیه در سرزمین هند و نیز ترویج زبان فارسی در آن خطه شدند. این سلسله که در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری در دورة نصیرالدین چراغ دهلی به اوج خود رسید، با مرگ وی، رو به انحطاط و زوال نهاد. اما آثار و برکات مادی و معنوی وجود این سلسله و مشایخ آن، همچنان در هند و در میان مردم آن همچنان مشهود است. مسأله تحقیق حاضر این است که کتاب مونسالارواح که در شرح حال مشایخ سلسله چشتیه است، در ایران ناشناخته مانده است و نیاز به معرفی دارد و پرسشهای تحقیق عبارت است از اینکه :1- آیا نویسنده با وجود شاهزاده بودن با معینالدین چشتی، ارتباط مرید و مرادی داشته و با اکرام و تجلیل از او یاد کرده است؟ 2- جهانآرا بیگم شرح حال کدام مشایخ چشتیه را در اثر خود آورده است؟
1-2. پیشینه و ضرورت تحقیق همان طور که اشاره شد، مشایخ چشتیه در ترویج دین اسلام در شبه قاره و تجدید روابط فرهنگی بین دو کشور (نظامی، 1980: 241/1) بویژه گسترش زبان فارسی در شبه قاره نقش مهمی داشتند. آنان با خلق آثار متعدد همچون «ملفوظات« (منظور سخنان مشایخ است که مریدان برجسته با حضور در مجالس پیران خود آنان سخنان را یادداشت میکردند) که از مهمترین آثار ادبی چشتیه در شبه قاره بهشمار میروند و علاوه بر جنبة ادبی و عرفانی، از نظر تاریخی نیز حائز اهمیت و بیانگر افکار و اعمال مشایخ چشتیهاند، مانند «انیسالارواح»، «انیس دولت»، «کلمات خواجهعثمان» (منزوی، 70-1362: 1295-1294/3؛ آریا، 1365: 101-100)، «دلیلالعارفین» (نفیسی، 1344: 154/1؛ شرافت، 1979: 163/1)، «فوائدالسالکین» (آریا، 1365: 108؛ نظامی، 1980: 157/1)؛مکتوبات (نامههای مشایخ) مانند «صحائفالسلوک» (شرافت، 1979: 169/1)، «بحرالمعانی» منزوی، 1370- 1362: 1315/3 )؛ تذکرهها همچون «سیرالاولیاء» ( قدیمترین تذکره مشایخ متقدم چشتیه در قرن هشتم هجری) و «سیرالعارفین» جمالی دهلوی که در 1311 در دهلی به چاپ رسید؛ آثار منظوم همچون دیوان جمالالدین هانسوی (قدیمترین اثر منظوم عارفی چشتی در هند)، «دیوان مسعود بک»،«تحفهالنصائح» و «دیوان نیاز» از شاه نیاز احمد (منزوی، 1370- 1362: 1302/2) خدمات ویژه و مهمی را به فرهنگ و تاریخ و ادب سرزمین هند، اسلام، تصوف، زبان فارسی و شناخت سلسله چشتیه ارایه دادهاند اما بعضی از این ملفوظات (مجموعه اقوال مشایخ صوفیه) با وجود گذشت چند قرن هنوز در ایران معرفی نشدهاند. از جمله کتاب «مونسالارواح» تألیف جهانآرا بیگم دختر شاهجهان از سلاطین تیموریان هند، که به لحاظ ترویج زبان فارسی و نقش مشایخ چشتیه در رواج و گسترش اسلام در هند، ضرورت شناساندن آن به جامعه علمی و دانشگاهی ایران ضروری به نظر میرسد.
3-1. روش تحقیق
در این مقاله ابتدا به شرح حال مؤلف و سپس کتاب وی پرداخته خواهد شد. روش تحقیق به صورت تحلیل محتواست و با استناد به منابع مکتوب و در دسترس انجام شده است که به ترتیب به معرفی نویسنده، کتاب مونسالارواح و نیز ذکر ارادت جهانآرا بیگم نسبت به بنیانگذار سلسله چشتیه، معینالدین چشتی و معرفی نسخههای خطی و چاپ های سنگی اثر پرداخته خواهد شد.
2- شرح حال مؤلف و معرفی مونس الارواح جهانآرا بیگم دختر دوم شاهجهان (1037 ـ 1068ق / 1628 ـ 1658م) و ارجمندبانو بود که به نوشته علامه شبلی در 20 صفر 1020ق و به قولی در 21 صفر 1023ق/ اول آوریل 1614م متولد شد. پانزده ساله بود که پدرش در 14 فوریه 1628م زمام حکومت هندوستان را به دست گرفت. از آنجا که شاهجهان علاقۀ ویژهای به وی داشت و او نیز متقابلاً به پدر، تصمیم گرفت برای آنکه بتواند تمام عمر به پدر خدمت کند ازدواج نکند. چنانکه از منابع تاریخی بر میآید چون اورنگ زیب به خاطر قدرتطلبی پدرش، شاهجهان، را در قلعه آگره زندانی کرد، جهانآرا بیگم به مراقبت از او پرداخت. جهان آرا بیگم به علت علاقه به علم و دانش، از محضر اساتید نامدار زمان خود بهره برد. بیشتر اوقات خویش را صرف مطالعه بویژه در موضوعات عرفان و تصوّف، اخلاق، سیره، تاریخ، ادب و انشاء کرد و در نثر، شعر و ادب و خوشنویسی تبحر یافت و نویسنده و شاعری چیرهدست شد. مولانا محمد علمالدین سالک در کتاب خود موسوم به «دختران هند» دربارة او مینویسد: «نفوذ و تأثیرگذاری جهانآرا بیگم به اوج خود رسیده بود و او در هر بخش از ارکان سلطنت دستی داشت، شخصیتهای برجسته، نخبگان و شاهزادگان حضور خود را در آستانه و بارگاه وی موجب افتخار میدانستند.» (سالک، بی تا: 142). از آنجا که جهانآراء بیگم به امور دینی، عرفان و مشایخ صوفیه علاقهمند بود (پادشاه نامه/خطی: 291/1)، غالب اوقات خود را صرف مطالعه در شرح حال آنان میکرد و خود به سلک مریدان سلسله چشتیه درآمد. از این رو در سال 1049 ق در 26 سالگی کتابی تحت عنوان «مونسالارواح» را در شرح حال اکابر سلسلة چشتیه با نثری ساده و روان به رشتة تحریر درآورد. او در تألیف کتاب خود از کتب و رسایل معتبری مانند «اخبارالاخیار» شیخ عبدالحق دهلوی (چاپ علیم اشرف، 1383: 38)، «رساله انیسالارواح (همان: 35)، «سِیرالعارفین(همان: 33)، «اکبرنامه»ابوالفضل علامی استفاده کرده و شجره طیبة این سلسله را از کتاب «سفینهالاولیاء» تألیف برادر خود دارا شکوه نقل نموده است (داراشکوه، 1318؛ منزوی، 1362-1370؛ نوشاهی، 1365؛ جمالی دهلوی، 1311ق). جهان آراء بیگم که «ظاهراً از دارالخلافه اکبرآباد همراه پدرش به اجمیر رفته، از تاریخ هجدهم شعبان سنة یک هزار و پنجاه و سه هجری تا هفتم رمضان همان سال در آنجا اقامت گزیده، هر روز و هر منزل، دو رکعت نمازِ نافله ادا کرده و یک بار سوره «یس» با «فاتحه» از کمال اخلاص و عقیدتمندی خوانده و ثواب آن را بر روح پر فتوحِ مطهّرِ منورِ«حضرت پیر دستگیر، خواجه معین الحق و الدین - رضی الله عنه- نثار میکرده است. »(علیم اشرف، 1383: 55). وی دربارة ارادت خود به خواجه معینالدین چشتی چنین مینویسد: «اگر اختیاری داشتم همیشه در روضة حضرت که عجب گوشة عافیت است و من عاشق گوشة عافیت هستم به سر میبردم و به سعادت طواف نیز مشرف میشدم. ناچار به چشم گریان و دل بریان به صد هزار افسوس از آن درگاه رخصت شده به خانه آمدم و تمام شب طرفه بیقراری در من بود»(همان: 57). جهان آراء بیگم سرانجام بعد از زیارت آستان خواجه معینالدین چشتی و ادای احترام، برآن شده تا کتابی در شرح حال سلسله چشتیه به رشتة نگارش درآورد. وی علت روی آوردن به تألیف چنین اثری را اینگونه شرح میدهد: «چون این فقیره، خود را حقیرترینِ مریدان آن حضرت - قدس الله سره العزیز- میداند و اخلاص و بندگی به درجه اعلی مرتبه قصوی دارد؛ بنابراین سائلی که بعضی از مشایخ متقدمین و متأخرین در ذکر احوال سعادتاشتمال و ملفوظات هدایتآیات آن حضرت نوشتهاند همیشه در پیش نظر داشت و از مطالعة آن فایدة بسیار حاصل مینموده؛ از کمال اخلاص و نهایت اعتقاد خواست که از هر رساله بعضی از ملفوظات ارشاد سمات و احوال و مقامات عالیه آن حضرت را که خوانندگان و شنوندگان را از آن فیض تمام و بهرة ما لاکلام حاصل آید، جدا نموده، رساله علیحده بنویسد. بدان که چون این ضعیفه راجیه، بعد از ادای فرایض و واجبات و تلاوت قرآن مجید؛ هیچ امری، شریفتر از ذکر حالات و مقامات اولیای کرام – قدسالله ارواحهم- نمیداند. بنابراین، خلاصة اوقات خود را به مطالعه کتب و رسائلی (علیم اشرف، 1383: 58-57) که مشتمل بر احوال سعادتمآل بزرگان دین و اکابر صاحبیقین است صرف مینماید. چنانکه گوید: «کمال اخلاص و عقیدتمندی، این فقیره [را] برآن داشت که مختصری از احوال «حضرت پیر دستگیر» و خلفای بزرگ آن حضرت - روح الله ارواحهم- را تحریر نماید. الحمدلله و المنه که به توفیقات خدای علیمِ قدیر و یمن عنایات حضرت پیر دستگیر بدین مطلبِ خود، فائز گردید و این رسالة «مونس الارواح» به تاریخِ بیست و هفتم ماه مبارک رمضان، سال یک هزار و چهل و نه هجری به اتمام رسید و خلعت اختتام پوشید و احوال این بزرگان را که مقرّبان درگاه صمدیتاند؛ از کتب و رسائل معتبره، به احتیاط تمام بیرون آورده؛ به قید تحریر آورده شد و به اعتقاد این ضعیفه، آنچه در این رساله، مُثبِت گردیده؛ صحت تام دارد. امید که خوانندگان را، فیض و بهرة تمام از آن حاصل آید» (جهان آرابیگم، 1390: 13-11). جهان آراءبیگم در خاتمه امید دارد که: "از لطف عمیم و کرمِ حمیم آن حضرت آن است که این رساله را از این کمترینِ مریدان عقیدتنشان، قبولِ خاص فرمایند و خوش کنند و توجه بر این مرید داشته باشند. «معینالدین» ما فانی است در حق از آن باقی شده در ذات مطلق» (همانجا) مؤلف اثر خود را پس از حمد خدا، حضرت محمد (ص) و حضرت علی بن ابی طالب چنین آغاز میکند: «پس هزاران حمد و شکر و فراوان ثنا و ستایش مَر خدای کریم رحیم - تعالی و تقدس- را که حلقه از ادب و بندگی سلسلة شریفة معظمة مکرمةچشیته را که در ممالک وسیعه هندوستان، بلکه در تمامی معمورة جهان، رواج و اشتهار دارد و بسی اولیای بزرگ عالیمقدار و بسیاری از مشایخ کبار نامدار، زین سلسله علّیّه برخاستهاند،در گوش دلِ اخلاص منزلِ این حقیرة فقیره بیبضات و ضعیفه نحیفه بی استطاعت، راجیه از درگاه آله جهانآراء، بنت شاه جهان پادشاه غازی ابن جهانگیر پادشاه ابن اکبر پادشاه کرده و این ضعیفه اگر برسر هر مو زبانی داشته باشد، از ادای شمهای شکر این عطیه عظمی و موهبت کبری، عاجز است. و این فقیره از کمترین مریدانِ عبودیتنشانِ حضرت قطبالاولیاء، برگزیدة درگاه ایزد تعالی، عارفِ واصل، کاملِ مکمّل، دعوتالعارفین، غیاث الاسلام و المسلمین، سرور مشایخ کبار، سر حلقة اولیاء نامدار؛عمدهالراسخین، قدوهالسائلین، شیخ الاسلام، خواجه معینالمله و الحق و الدین، حسن حسینی سجزی چشتی است" (جهان آرا بیگم، 1390: 6 ). جهان آراء بیگم خواجه معینالدین چشتی را چنین معرفی میکند: « آن حضرت در مشایخ کبار به کمالات و مقامات عالی مشهور و معروف و در زمرة اولیا عالیمقدار به صفات جلیّه موصوف بودند. ولادت با سعادت حضرت ایشان – روح الله روحه- در ولایت سجستان بوده و در دیار خراسان نشو و نما یافتهاند.»( جهان آرا بیگم، 1390: 14). همچنین از پیر خود، خواجه معین الدین، با القاب حضرت قطبالاولیاء، سیدالاتقیاء، گوهر معدن تحقیق، لولوی لجه تصدیق، نیّر آسمان معرفت، مهر سپهر حقیقت، عالم علوم ولایت، دانای اسرار هدایت، سرور سریر حق و یقین، غوثالاسلام و المسلمین یاد می کند و اینگونه به توصیف وی می پردازد:
مؤلف علاوه بر بیان شرح حال حضرت پیر دستگیر، از دیگر مشایخ این سلسله همچون قطبالدین بختیار اوشی کاکی، شیخ حمیدالدین ناکوری ملقب به سلطانالتارکین، شیخ نصیرالدین محمود اودهی معروف به چراغدهلی، شیخ فریدالدین مسعود اچودهنی معروف به شکرکنج و شیخ نظامالدین محمد بداونی سخن گفته است. ( جهان آرا بیگم، 1390: 92،101،130،108،117 ). قدیمیترین نسخه مونسالارواح به ظاهر در دسترس نیست. گویا تنها نسخه رونویسی شده مربوط به سال1068 ق/ 1657 م است که در زمان حیات مؤلف قلمی شده یا از روی نسخه اصلی استنساخ گردیده است و تحت نظارت وی توسط یکی از خوشنویسان عصر شاهجهان یعنی محمدعاقل خان حسینی به خط نستعلیق جلی همراه با تذهیب و عناوین شنگرف کتابت شده است. قطعا این نسخه قدیمیترین نسخه این اثر بی بدیل است و به نظر میرسد در عین حال اصلیترین نسخه نیز باشد و بعید است نسخه کهنتری از آن وجود داشته باشد زیرا در فهرست نسخ خطی کتابخانههای شبه قاره و نیز معتبرترین و مشهورترین کتابخانههای جهان، نسخهای کهنتر از این تاکنون معرفی نشده است. مولانا شبلی نعمانی براساس آنچه خود مینویسد به خاطر علاقهای که به این نسخه داشته، آن را در 5 جولای 1906م به قیمت صد روپیه در شهر لکهنو خریداری و در مخزن کتابخانة خویش نگهداری کرده است (شبلی،1068 : برگ اول). علاوه بر این، نسخههای خطی دیگری از این اثر در کتابخانههای مختلف جهان نگهداری میشود که از آن جمله میتوان به نسخة خطی متعلق به دارالمصنفین شبلی آکادمی اعظم گر هند اشاره کرد. این اثر به اهتمام نگارنده با همکاری اشتیاق احمد ظلّی در آذر ماه 1390 ش / دسامبر 2011 م در دهلی نو به صورت عکسی به چاپ رسیده است. از آنجا که تعدادی از صفحات اولیه این نسخه دچار افتادگی بود، لذا با استفاده از نسخة کتابخانه مولانا آزاد دانشگاه علیگر تکمیل شده است. این نسخه به جهت اهمیت آن ، در سال 1911 م به نمایشگاه کتاب پاریس فرستاده شد. کتاب مونسالارواح همچنین به زبان اردو ترجمه شده است. جهانآرا بیگم علاوه بر این کتاب، دارای آثار دیگری همچون «رساله صاحبیه» است که در باب زندگانی وی می باشد و در کتابخانه ویدیا سبها در شهر احمدآباد نگهداری میشود؛ همچنین «سفرنامه اجمیر شریف» و «مثنوی در غم درگذشت پدرش، شاهجهان» از دیگر آثار او است. چنانکه گذشت این شاهزاده تیموری اهل شعر بوده و ابیاتی از سرودههای وی در خصوص درگذشت غم انگیز پدرش باقی است:
در خصوص ذوق علمی و ادبی و همچنین جود و سخاوت وی در تذکرهها و منابع آن عصر چون «ریاضالشعراء» و «خزانه عامره» مطالبی آمده است ازجمله مولانا غلامعلی آزاد بلگرامی در اثر خود موسوم به «تذکره ید بیضاء» چنین مینویسد: «میرزا محمدعلی ماهر، یک مثنوی در تعریف جهانآرا بیگم سرود و وقتی آن را برای وی قرائت کرد، بر یک بیتی که به شرح زیر میباشد در آن زمان پانصد روپیه انعام گرفت: به ذات تو صفات کردگار است که خود پنهان و فعلش آشکار است» (همان:7) تاورنیه((Tavernier، جهانگرد معروف زمان شاهجهان نیز دربارة وی مینویسد: در این شکّی نیست که جهانآرا بیگم دارای شخصیتی بسیار فوقالعاده بود و اگر تمام جهان را در اختیار او قرار میدادند میتوانست به نحو احسن آن را اداره کند (کلیم، بی تا: 7).دبلیو بل((W.Bell نیز جایگاه او را چنین توصیف میکند: جهانآراء بیگم در بین بانوان، بینظیرترین بانو از جهت حیا و حجاب بوده به طوری که ذکر او در سایر آثار تاریخی به عنوان شخصیتی نامدار، با فضل و اخلاق حسنه از او یاد شده و تا ابد ویژگیهای او از جمله اطاعت از پدر و مادر و مسئولیتپذیری او به عنوان ضربالمثل باقی خواهد ماند» ( همان: 26). سرانجام شبلی نعمانی در یادداشت خود که به عنوان دیباچه در هامش نخستین برگ نسخه مونسالارواح آمده دربارة جهانآرا چنین مینویسد: «شصت لک روپیه سالانه روزینه داشت. چون در سنه 1053 هـ وقتی که به خوابگاه می رفت، جامهاش را از شمع آتش درگرفت و دست و اضلاعش بسوخت، شاهجهان از روز اول تا روز سوم هر روز پنج هزار اشرفی و پنج هزار روپیه تصدّق نمودند، و هفت لک از عینالمال که بر ذمّه مدیونان بود بخشیدند. و مقرّر شد که بعد از این همیشه هر روز یک هزار روپیه که سالی سه لک و شصت هزار روپیه میشود تصدّق آن ملکه زمان به اربابِ استحقاق میرسیده باشد. حکیم داود مخاطب به تقرّب خان که در علاج ید بیضا نمود، در جشن صحّت به اضافة هزاری دو صد سوار امتیاز یافت و تا یک سال بنگش جمعه به او مفوّض گردید. از مآلاثرالامراء ـ ترجمه تقرّب خان» (خافی خان، نسخهخطی). از آنجا که جهانآرا بیگم به مسایل دینی علاقة ویژه داشت، مسجد جامع آگره را احداث کرد. علاوه بر آن، یک مدرسة دینی جهت آموزش قرآن کریم و علوم دینی بنیان نهاد. همچنین به امر او مسجد ملا بدخشی کشمیری و سالن بزرگی در درگاه خواجه معینالدین چشتی ساخته شد. «ملکه باغ دهلی» که اکنون با نام «ویکتوریا گاردن» معروف و نزدیک جادّه کرنال در دهلی نو است، از دیگر احداثات او است. دفتر زندگی این شاهزاده خانم با فضل و کمال تیموریان هند سرانجام در 7 رمضان 1092ق/ 1689م در دهلی بسته شد. او در آرامگاهی که خود در زمان حیاتش در جوار آرامگاه خواجه نظامالدین اولیاء در دهلی ساخته بود به خاک سپرده شد. به واسطة مرگ او سه روز سوگواری رسمی در سراسر هند اعلام شد. نتیجه کتاب مونس الارواح، نوشته جهان آرابیگم، دختر با فضیلت شاهجهان (1037 ـ 1068ق / 1628 ـ 1658م) و ارجمندبانو است. این اثر شرح احوال مشایخ سلسله چشتیه را در بر دارد که از تاثیر گذارترین بزرگان طریقت، در ترویج و گسترش اسلام در شبه قاره بوده اند. از متن مونسالارواح چنین بر می آید که سرسلسلة چشتیه هند، خواجه معینالدین، بسیار مورد احترام شاهزاده جهانآرا بیگم بوده و وی ارادت کم نظیری نسبت به این پیر چشتیه داشته و از او با القاب حضرت قطبالاولیاء، سیدالاتقیاء، گوهر معدن تحقیق، لولوی لجه تصدیق، نیّر آسمان معرفت، مهر سپهر حقیقت، عالم علوم ولایت، دانای اسرار هدایت، سرور سریر حق و یقین، غوثالاسلام و المسلمین یاد میکند در حالی که با وجود عزت و ارجی که در پیشگاه پدرش شاهجهان دارد، از خود با عنوان حقیرترینِ مریدان آن حضرت نام می برد و این مطلب گواه رابطة عمیق مرید و مرادی او با معینالدین چشتی است.
منابع 1.آریا، غلامعلی، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، ج۱، تهران: زوار،1365 2.جامی، عبدالرحمن، نفحاتالانس، چاپ محمود عابدی، تهران: اطلاعات،1370 3.جمالی دهلوی، حامد بن فضلالله، سیرالعارفین، دهلی، چاپ سنگی،1311ق 4. جهان آرا بیگم، مونس الارواح، به اهتمام کریم نجفی برزگر با همکاری اشتیاق احمد ظلّی، دهلی نو: رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران،1390 5.دهلوی، عبدالحق ، اخبار الاخیار فی اسرار الابرار، چاپ علیم اشرفخان، تهران،1383 6. سالک، محمد علیمالدین دختران هند،نسخه خطی، بی تا 7. شرافت نوشاهی، شریف احمد، شریف التواریخ،تاریخ الاقطاب، گجرات،1979 8. فرشته، محمدقاسم بن غلامعلی؛ تاریخ فرشته : گلشن ابراهیمی، لکهنو: مطبع منشی نولکشور(چاپ سنگی)، بی تا. 9.کلیم، محبوب الرحمن ، جهان آرا بیگم، نسخه خطی، بی تا 10.کنبوه، محمدصالح ، عمل صالح موسوم به شاهجهان نامه،ترتیب و تحشیه غلام یزدانی،تصحیح وحید قریشی، طبع دوم ، مجلس ترقی ادب، لاهور ،1967. 11. لاهوری، عبدالمجید ، پادشاه نامه، نسخه خطی، بی تا. 12. لاهوری، خزینهالاصفیا، کانپور،1914. 13. داراشکوه، محمد، سفینه الاولیا، کانپور، چاپ سنگی،1318 ق 14. منزوی، احمد، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلامآباد: مرکزتحقیقات فارسی ایران و پاکستان،1362-1370. 15. میرخورد، محمدبن مبارک ، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، لاهور،1357 16. نظامی، خلیق احمد، تاریخ مشایخ چشت، دهلی،1980 17.نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، تهران،1344 18. نوشاهی، عارف، فهرست کتابهای فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانه گنجبخش، اسلامآباد : مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان،1365
| |||||||
مراجع | |||||||
.آریا، غلامعلی، طریقه چشتیه در هند و پاکستان، ج۱، تهران: زوار،1365 2.جامی، عبدالرحمن، نفحاتالانس، چاپ محمود عابدی، تهران: اطلاعات،1370 3.جمالی دهلوی، حامد بن فضلالله، سیرالعارفین، دهلی، چاپ سنگی،1311ق 4. جهان آرا بیگم، مونس الارواح، به اهتمام کریم نجفی برزگر با همکاری اشتیاق احمد ظلّی، دهلی نو: رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران،1390 5.دهلوی، عبدالحق ، اخبار الاخیار فی اسرار الابرار، چاپ علیم اشرفخان، تهران،1383 6. سالک، محمد علیمالدین دختران هند،نسخه خطی، بی تا 7. شرافت نوشاهی، شریف احمد، شریف التواریخ،تاریخ الاقطاب، گجرات،1979 8. فرشته، محمدقاسم بن غلامعلی؛ تاریخ فرشته : گلشن ابراهیمی، لکهنو: مطبع منشی نولکشور(چاپ سنگی)، بی تا. 9.کلیم، محبوب الرحمن ، جهان آرا بیگم، نسخه خطی، بی تا 10.کنبوه، محمدصالح ، عمل صالح موسوم به شاهجهان نامه،ترتیب و تحشیه غلام یزدانی،تصحیح وحید قریشی، طبع دوم ، مجلس ترقی ادب، لاهور ،1967. 11. لاهوری، عبدالمجید ، پادشاه نامه، نسخه خطی، بی تا. 12. لاهوری، خزینهالاصفیا، کانپور،1914. 13. داراشکوه، محمد، سفینه الاولیا، کانپور، چاپ سنگی،1318 ق 14. منزوی، احمد، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلامآباد: مرکزتحقیقات فارسی ایران و پاکستان،1362-1370. 15. میرخورد، محمدبن مبارک ، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، لاهور،1357 16. نظامی، خلیق احمد، تاریخ مشایخ چشت، دهلی،1980 17.نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، تهران،1344 18. نوشاهی، عارف، فهرست کتابهای فارسی چاپ سنگی و کمیاب کتابخانه گنجبخش، اسلامآباد : مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان،1365 | |||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 3,719 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 1,191 |