تعداد نشریات | 27 |
تعداد شمارهها | 565 |
تعداد مقالات | 5,815 |
تعداد مشاهده مقاله | 8,126,712 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,442,727 |
وجوه غالب در ارزیابی تاریخنگاری های محلی فارسی شبهقاره | ||
مطالعات شبه قاره | ||
مقاله 6، دوره 9، شماره 31، شهریور 1396، صفحه 79-96 اصل مقاله (549.18 K) | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22111/jsr.2017.3531 | ||
نویسندگان | ||
محمدحسین ریاحی1؛ سیداحمد عقیلی ![]() | ||
1گروه تاریخ اسلام جامعه المصطفی اصفهان | ||
2استادیار وعضوهیات علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان | ||
چکیده | ||
موضوع پژوهش حاضر، ارزیابی نکات مهم در شکلگیری و تحلیل تاریخنگاریهای محلی شبهقاره به زبان فارسی در دوره زمانی( 613-1150 ق) هست. با توجه به فقدان پژوهش مجزا در باب تاریخنگاری محلی فارسی شبهقاره در مقطع زمانی مذکور، میتوان به اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر آگاه گردید. مقاله به روش توصیفی-تحلیلی ؛ وجوه و ویژگیهای مهم تاریخهای محلی فارسی در ایالات شبهقاره در دوره زمانی موردنظر را موردبررسی قرار میدهد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که بیشتر این آثار در قالب فتحنامهها، تاریخهای سلسلهای- محلی و فرهنگنامهها تدوینشدهاند. مهمترین علل شکلگیری این آثار نیز توصیه حاکمان منطقهای و یا سلسلههای محلی ، به جهت تبیین موقعیت و اقتدار و نشان دادن قلمرو نفوذ و اقداماتشان بوده است . به همین دلیل عمده گونههای محلی نگاری بر اساس شیوه تاریخنامه حکومتهای منطقهای نگارش یافته است. سرزمین ایران نیز به جهت آنکه مهمترین واسطه فرهنگی میان جهان اسلام و شبهقاره بوده بیشترین تأثیر را به لحاظ فرهنگی در این سرزمین داشته است. | ||
کلیدواژهها | ||
تاریخنگاری محلی؛ شبهقاره؛ زبان فارسی؛ سبک و محتوی | ||
اصل مقاله | ||
چکیدهموضوع پژوهش حاضر، ارزیابی نکات مهم در شکلگیری و تحلیل تاریخنگاریهای محلی شبهقاره به زبان فارسی در دوره زمانی( 613-1150 ق) هست. با توجه به فقدان پژوهش مجزا در باب تاریخنگاری محلی فارسی شبهقاره در مقطع زمانی مذکور، میتوان به اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر آگاه گردید. مقاله به روش توصیفی-تحلیلی ؛ وجوه و ویژگیهای مهم تاریخهای محلی فارسی در ایالات شبهقاره در دوره زمانی موردنظر را موردبررسی قرار میدهد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که بیشتر این آثار در قالب فتحنامهها، تاریخهای سلسلهای- محلی و فرهنگنامهها تدوینشدهاند. مهمترین علل شکلگیری این آثار نیز توصیه حاکمان منطقهای و یا سلسلههای محلی ، به جهت تبیین موقعیت و اقتدار و نشان دادن قلمرو نفوذ و اقداماتشان بوده است . به همین دلیل عمده گونههای محلی نگاری بر اساس شیوه تاریخنامه حکومتهای منطقهای نگارش یافته است. سرزمین ایران نیز به جهت آنکه مهمترین واسطه فرهنگی میان جهان اسلام و شبهقاره بوده بیشترین تأثیر را به لحاظ فرهنگی در این سرزمین داشته است.
کلیدواژه: تاریخنگاری محلی، شبهقاره ، زبان فارسی، سبک و محتوی.
1- مقدمهاوج تاریخنگاری محلی هند از سال 613 تا 1150 ق در سدۀ یازدهم بوده و به لحاظ پراکندگی جغرافیایی، عمدۀ آثار تاریخ محلی هند در طی این سال ها مربوط به سند و سپس کشمیر است. _________________________ 1- استادیار گروه تاریخ اسلام جامعه المصطفی اصفهان Email: mhr@miu.ac.ir 2- استادیار گروه تاریخ دانشگاه سیستان وبلوچستان( نویسنده مسئول) Email: aghili@lihu.usb.ac.ir غیر از چند مورد تواریخ محلی متفرقه شبهقاره، بیش از 15 ناحیه ازهند دارای تواریخ محلی فارسی بوده است که این نواحی عبارتند از: سند، اوده، دکن، کشمیر، گجرات، بنگال، پنجاب، میسور، کرناتک، بهارتپور و بهاولپور، گوالیار، بنارس، جونپور، مالوه و گورک(احمد، 1378، س4، ش3: 92). در بین ایالات هند، از مناطقی مانند: سند، کشمیر و پنجاب و نیز دکن بیشترین تواریخ محلی به زبان فارسی نامبرده شده است که هرکدام بیش از بیست مورد از تواریخ منطقهای بهرهمند هستند، همچنین ایالاتی مانند گورک و مالوه و جونپور هرکدام با دو عنوان تاریخ محلی، کمترین میزان از تألیفات تاریخی محلی به زبان فارسی رادارند(همان: 92-93). بهجز ایالت سند (از قرن هفتم هجری) و ایالات دیگری مانند کشمیر که قدمت قابلتوجهی در باب تاریخ محلی شبهقاره دارند، گجرات و مالوه نیز ازلحاظ پیشینه نسبت به بسیاری از مناطق هند در این زمینه از سبقت بیشتری برخوردار است. مثلاً کتاب «مآثر محمود شاهی» (872 ق) از علی بن محمود کرمانی معروف به «شهاب حکیم» را پس از تاریخ سند «علی بن حامد کوفی» میتوان جزو آثار متقدم محلی شبهقاره به زبان فارسی دانست. با بررسی تاریخهای محلی هند میتوان به این موضوع پی برد که عمدۀ این آثار و تألیفات نگرشی بر بسیاری از تحولات اجتماعی و مردمی در بستر تاریخ داشته است. این آثار معمولاً حاوی اطلاعاتی درباره جغرافیای محل، عجایب، فضائل، محاسن، تاریخ بنای شهر، بانی آن ، سیر تحولات آن درگذر زمان، ابنیه و آثار موجود در محل، مزارت، مهمترین حوادث سیاسی، اوضاع اقتصادی ،فرهنگی، آموزشی، رجال و شخصیتهای سیاسی، علمی، ادبی و حتی اساطیر و افسانههای مربوط به شهر یا ایالت موردنظر هستند. 1-1- بیان مساله وسوالات تحقیقبیشتر آثار تاریخنگاری فارسی شبهقاره در قالب تاریخنامهها، فتحنامهها، تاریخهای سلسلهای- محلی و فرهنگنامهها تدوینشدهاند. مهمترین زمینههای نگارش این آثار نیز بنا بر توصیه حاکمان منطقهای و یا سلسلههای محلی و به جهت تبیین موقعیت و اقتدار و نشان دادن قلمرو نفوذ و اقداماتشان بوده است . به همین دلیل عمده گونههای محلی نگاری بر اساس شیوه تاریخنامه حکومتهای منطقهای نگارش یافته است. این مساله نیز تقریباً در بیشتر مناطق شبه قاره که تاریخهای محلی فارسی تألیف شده به چشم می خورد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که در ارزیابی تواریخ محلی فارسی شبهقاره در دوره موردبحث، چه مفاهیم ومولفه هایی را میبایست در نظر گرفت؟ فرضیه اصلی مطرح در مقاله آنکه، محورهایی چون علل و زمینههای شکلگیری تواریخ محلی فارسی در دوره زمانی موردبحث؛ سبکشناسی تواریخ محلی فارسی؛ پراکندگی زمانی و مکانی این آثار؛ ساختار و محتوای آنها؛ انگیزه و علل نگارش این تألیفات توسط نویسندگانشان ، موضوعاتی است که بررسی و تحلیل آنها سهم بسزایی در شناخت بهتر تواریخ محلی شبهقاره در دوره زمانی موردبحث خواهد داشت. 2-1- اهداف و ضرورت تحقیقدر تاریخنگاری محلی شبهقاره هند به زبان فارسی ، تفاوت و تنوع مطالب دارای تعدد و گوناگونی است. با توجه به فقدان پژوهش مجزا در باب تاریخنگاری محلی فارسی هند در مقطع زمانی مذکور (سده 7 تا 12ق)، یکی از اهداف پژوهش حاضر، برآوردن این نیاز است. هدف دیگر تحقیق، بررسی علل شکلگیری و ویژگیهای غالب در تاریخنگاریهای محلی شبهقاره به زبان فارسی در دوره زمانی 613-1150 ق می باشد. دلیل توجه به این دورۀ زمانی آن است که بیشتر تحقیقات اخیر درباره تواریخ محلی شبهقاره مربوط به دورۀ زمانی عصر طلایی گورکانیان( دوره اکبر شاه تا پایان اورنگ زیب) است و به دوره قبل از آن کمتر توجه شده است. البته دلیل دیگر این ضعف را میتوان انقطاع و فاصلهای دانست که در شبهقاره به جهت تغییر زبان فارسی بهعنوان زبان دوم حاصل شد. این مساله ضربهای مهلک به میراث فراوانی زد که درطی چندین قرن حاصلشده بود . این توضیح مختصر ، بهخوبی بیانگر اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر است. 3-1- روش تفصیلی تحقیقمقاله به روش توصیفی-تحلیلی بر مبنای مطالعه تاریخی با بررسی بیش از بیست مورد از منابع دستاول تاریخنگاری محلی فارسی ایالات مختلف شبهقاره، به بررسی وجوه غالب تواریخ محلی فارسی در دوره زمانی موردبحث پرداخته و زمینههای شکلگیری تواریخ محلی فارسی شبهقاره را بررسی و تحلیل نموده است. 4-1- پیشینه تحقیقدرباره پیشینه تحقیق تاریخنگاری محلی فارسی در هند از اوایل قرن هفتم تا اواسط قرن دوازدهم ه ق ، تلاشهای خوب و نسبتاً مناسب برخی از محققان هندی یا پاکستانی در عصر حاضر در بررسی آثار فارسی تاریخهای محلی شبهقاره قابلتوجه است. بااینحال، نوشتههای این افراد چندان قوی و همراه با نقد و تحلیل نیست. دراینبین میتوان به برخی تألیفات شخصیتهایی مانند ظهورالدین احمد، آفتاب اصغر و یا سید علیرضا نقوی اشاره نمود. ازجمله آخرین و برجستهترین این آثار، «مغولان در هند یا بررسی کتابشناختی دستنویسها»، از دارانو سروانجی مارشال هست. نویسنده اثر، اگرچه به بررسی مختصر و معرفی بسیاری از این آثار از تاریخهای محلی اشاره داشته اما به نظرمی رسد برخی از این آثار در کتابشناسیهای دیگر یافت نمیشود و در ضمن معرفی آنها به نسخ موجود بهویژه در کتابخانههای اروپایی و شرقی پرداخته است. اشکال دیگر تألیف این است که باوجود معرفی تواریخ محلی؛ تفکیکی بین آثار ازنظر موضوع نداشته است . کتابهایی دیگر تحت عنوان فهرستنویسی مانند کتابشناسی آثار فارسی چاپشده در شبهقاره از عارف نوشاهی و یا کتابشناسی آثار فارسی شبهقاره توسط علی صدرایی خویی ، به معرفی آثار متعدد پرداختهاند اما ذکر تألیفات مربوط به تاریخهای محلی شبهقاره در این فهرستها بسیار ناقص صورت گرفته است . در ایران؛ یکی از مهمترین آثاری که در عصر حاضر در باب تاریخ و ادب فارسی در شبهقاره( ازجمله تاریخنگاری محلی فارسی) مطالبی را نگاشته ، دانشنامه ادب فارسی به اهتمام حسن انوشه و با پژوهش برخی محققان فراهم آمده که بخش مفصلی از آن در سه مجلد به شبهقاره اختصاصیافته است . اثر بیشتر فهرست وار است و در بخش تواریخ محلی هند از ابتدا تا انتها (قرن هفتم تا اوایل قرن چهاردهم هجری) حدود یکصد و هشتاد اثر نامبرده شده که در ذکر برخی موارد دراینباره اغلاط و مشکلات و نارساییهایی وجود دارد . 2- علل شکلگیری تواریخ محلی شبهقارهتاریخنگاری اسلامی در هند نسبت به بسیاری از بلاد اسلامی دیرتر شکل گرفت. روزنتال برخورداری از خودمختاری فرهنگی استوار در این سرزمین یا سرزمینهایی مانند اندونزی را باعث این محدودیت و یا مانع تحقق این علم دانسته است. (روزنتال، 1366: 19) بااینحال از همان قرن چهارم و پنجم هجری با باز شدن پای برخی از دانشمندان و متفکران بزرگ دنیای اسلامی مانند ابوریحان بیرونی به سرزمین هندوستان آثاری رقم خورد که کمک بزرگی به شناخت تاریخ، فرهنگ، جغرافیا و اقلیمشناسی و سایر وجوه هند نمود. (بیرونی، 1362، ج 1: 1-8؛ بیرونی، 1352: 122 -123) بدینجهت بیرونی را بزرگترین هند شناس روزگاران گذشته و آثارش را چکیده بهترین سنتها و تفکر هند و ایرانی خواندهاند (رزمآرا، 1383: 59. همچنین بزرگ بن شهریار نخستین سیاحی است که در حوالی نیمه قرن سوم هجری از نواحی هند دیدن کرده و در کتاب «عجایب الهند» خود از علاقهمندی یکی از حکمرانان این سرزمین به اسلام سخن گفته است (شیمل، 1368: 62). تعدادی از محققان بر این اعتقادند که علت تألیف و شکلگیری تاریخنگاری محلی در شبهقاره هند حکومتهای مستقل یا نیمهمستقل محلی و منطقهای بودهاند که با توجه به تفاوتهای بسیار بین مناطق و ایالات هند و شرایط متفاوت آنها با همدیگر و نیز وجود نظام طبقاتی ، این تمایزها سبب استقلال و جدایی آنها از حکومت مرکزی میگردید. علاوه بر این، هند تا ظهور دولت تیموریان کمتر حاکمیتهای متمرکز و مرکزی را به خود دیده و مجموعۀ این عوامل توسعۀ تاریخنگاری محلی را در نقاط مختلف این سرزمین باعث شده است. با توجه به فحوای برخی از این آثار به نظر میرسد انگیزههایی چون تشویق حُکام، امرا و خاندانها و رجال محلی در شکلگیری بسیاری از این تألیفات تأثیرگذار بوده است و در کنار آن علاقهمندی و اشتیاق به زادوبوم و به تعبیری حُب وطن و مفاخر قومی نیز در فراهم آمدن این تألیفات مؤثر بوده است (خیراندیش، 1380، ش 44 - 4:45). به نظر میرسد با توجه به تنوعی که در تاریخهای محلی شبهقاره وجود دارد تنها نمیتوان آنها را از حیث انگیزه در قالبی مشخص دستهبندی نمود و این مسئله به عوامل متعددی برمیگردد ازجمله : اول آنکه ، در پدید آمدن این آثار در هرکدام از ایالات ؛زمینههایی چون موقعیت مکانی، مسائل سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی نقش داشته است. دوم مساله تفاوت فضا و میدان عمل و در حقیقت آسودگی خاطر نویسندگان تاریخهای محلی نسبت به مورخان دیگر ازجمله تاریخنگاران سلسلهای را میبایست در نظر گرفت. زیرا که مورخ تاریخ محلی در تبیین و ارائه مطالب از آزادی بیشتری بهرهمند است . اما در تاریخهای دیگر ازجمله سلسلهای، فرمانروا است که بایدونبایدها را مشخص و بنابراین مورخ محدود و مقید به آنها هست لیکن در تاریخهای محلی اینطور نیست و وابستگیهای کمتر دیده میشود. دیگر اینکه، میزان نفوذ و اقتدار حکومتهای مرکزی نیز در تألیف تاریخهای منطقهای و موقعیت آنها در تأمین امنیت و ثبات سیاسی تأثیرگذار بوده است و با توجه به این مسئله و امکانات و رفاه حاصل از آن، مقدمات رشد و پرورش استعدادهای علمی و ادبی فراهم میآمد. در این موضوع میتوان رشد تاریخنگاری محلی در کشمیر و سند را در عصر شکوفایی تیموریان بهعنوان نمونه ذکر کرد . چراکه با توجه به ثبات و رفاه این منطقه بود که تألیف بسیار و در حقیقت اوج رشد تألیفات تاریخنگاری محلی در آن ایالات در آن برهه را موجب شد. 1-2- ادوار تاریخنگاری محلی فارسی در هندجواهر لعل نهرو( 1307-1384ق/1889- 1964م) سیاستمدار معروف هند معتقد است که تأثیرگذاری ایرانیها در آداب و فرهنگ هند بسیار بیشتر از سایر ملل و نژادهای دیگر بوده است. (نهرو، 1361،ج1: 246- 247). تأثیرگذاری تاریخنگاری ایرانی بر هند دلایل متعددی دارد. ازجمله آنکه سرزمین ایران مهمترین واسطه فرهنگی میان جهان اسلام و شبهقاره بوده و اوضاع فرهنگی و سیاسی ایران بر این سرزمین تأثیر مستقیم داشته است. حتی زمانی که محمد بن قاسم در سال 96 ق از عراق عازم فتح سند بود مدتی را در شیراز به سر برد و ایرانیان یا فارسیزبانانی که جزو لشکر وی بودند به همراهی او عازم سند شدند (احمد، 1378: 2، 85). درباره چرایی و چگونگی توسعه تاریخنگاری فارسی در شبهقاره عوامل متعددی را میتوان دخیل دانست که برخی از آنها عبارتاند از: - ارتباط گسترده ایران و هند در طول تاریخ و قرنها قبل از دوره اسلامی و نیز وجود ریشهها و اشتراکات زبانی بین اقوام آریایی و مهاجرتهای ایرانیان بهویژه پارسیان هند درسده های نخستین هجری از ایران به هند. - توسعه اسلام به شبهقاره مرهون مساعدت ، تبلیغات و تلاشهای ایرانیان بود. چراکه در فتوحات اسلامی در اواخر قرن اول هجری و پسازآن حضور مسلمانان ایرانی در توسعه فرهنگ ایرانی – اسلامی در شبهقاره مؤثر بود. بهویژه اینکه بهجای زبان عربی ، فارسی دربسیاری از مناطق هند ، زبان دینی مسلمانان تلقی میشد. - حضور دولتمردان و سلسلههای ایرانی به شیوهها و اشکال مختلف در نفوذ و بسط فارسی در شبهقاره مؤثر بوده است . - وجود زبانها و گویشهای مختلف در شبهقاره ایجاب میکرد تا زبان مشترک در امور اداری و مسائل ادبی جوشش لازم را بهخصوص در عصر حاکمیت مسلمانان در شبهقاره ایجاد نماید و این موضوع بهخصوص از قرن هشتم تا دوازدهم هجری در بین دولتهای محلی دیده میشود. بهطوریکه زبان فارسی مهمترین ابزار برای انتقال مطالب و مسائل فرهنگی و معنوی بود. - ابزار گسترش عرفان اسلامی و تصوف ، زبان و ادب فارسی بود. علاقهمندی و اشتیاق نواحی مختلفی از شبهقاره به این نوع گرایشها و سردمداران آن در تحولات فرهنگی ، معنوی ایالاتی از هند به این موضوع بهویژه در سند ، کشمیر، دهلی و یا برخی مناطق دیگر زمینهای برای نگارش آثار و تألیفات را به فارسی فراهم آورد که تاریخهای محلی نیز از این مسئله مستثنی نیست . البته گسترش تاریخنگاری محلی فارسی در شبهقاره بهطور یکسان و همزمان نبود. چراکه با توجه به سیر تاریخی میتوان به این نتیجه رسید که برخی مناطق مانند سند در این موضوع قدمت بیشتری دارند. در قرن هشتم تا دهم هجری ایالاتی مانند دکن، گجرات ، مالوه و دهلی شاهد رشد تاریخنگاری محلی فارسی بود. درواقع میتوان محلی نگاری فارسی را ازلحاظ جغرافیایی تقریباً شامل کل سرزمین بزرگ و پهناور شبهقاره دانست و مناطقی چون بنگلادش و پاکستان که امروزه از جمهوری هند استقلال یافتهاند را در قلمرو محلی نگاری به زبان فارسی قلمداد نمود . تاریخ محلی در شبهقاره منحصر به یک منطقه و چند ولایت نیست. بلکه بسیاری از ولایات سرزمین هند و نهتنها یک دوره خاص ، ادوار متعددی را دربرمی گیرد ( ناجی ، 1392 : 217؛ انوشه، 1380،ج 645:4) اولین تاریخهای محلی فارسی هند از غرب این سرزمین و از منطقهی سند در شمال غرب هند آغاز گردید . همچنین عمدۀ تألیفات مربوط به تاریخنگاری محلی در این قلمرو پهناور مربوط به عصر گورکانیان و ایالت سند هست اما پس از سند در دیگر ایالات و ولایات نیز رایج گردید. چهار دوره یا مقطع خاص را میتوان به جهت تاریخنگاری محلی فارسی هند در نظر گرفت که این ادوار عبارتاند از : 1- سدۀ هفتم تا آغاز دورۀ مغولان هند(تیموریان): قرن هفتم آغاز تاریخنگاریهای محلی هند به زبان فارسی است، مایۀ اصلی اولین اثر به زبان عربی بود که بعدها در این قرن با دگرگونی و ترجمه بهصورت تألیفی مستقل تحت عنوان « فتحنامۀ سند» یا «چچ نامه » به زبان فارسی منتشر میشود. نمونهای دیگر از ترجمه ، برگردان یکی از تاریخهای محلی کهن کشمیر در عهد سلطان زینالعابدین (حک 827-878 ق / 1423-1473م ) از سلسله شاهمیر و در اوایل قرن نهم هجری است که ترجمۀ «راج ترنگینی» به فارسی، گویای شروع نهضت فارسینویسی بهویژه در تاریخ محلی هند و الگوپذیری از فرهنگ ایرانی- اسلامی دراینباره است . البته مناطقی مانند گجرات یا مالوه (مالوا) نیز در قرن نهم و دهم دارای آثار متعددی در بیان اوضاع و احوال سرزمین و حاکمان آن دیار هست که دراینباره میتوان تاریخ مظفرشاهی(899ق)نوشتۀ مولانا عبدالحسین، مآثر محمود شاهی یا تاریخ محمود شاهی (ح890ق) نوشتۀ عبدالکریم همدانی و از شاگردان محمود گاوان یا مآثر محمود شاهی در تاریخ مالوه مربوط به 872 ق نوشته علی بن محمود کرمانی معروف به شهاب حکیم را مثال زد. (اسماعیلپور،1380،ج 697:4 و 701 و 702) 2- دوران شکوه (اقتدار تیموریان): دوره دوم تاریخنویسی فارسی از قرن دهم هجری مصادف با آغاز دورۀ بابر شروع میشود و تا پایان اقتدار آنان بر هند ادامه مییابد. یعنی از سال 932 ق آغاز سلطنت بابر ( حک 932-936ق/1525-1529 م ) تا اتمام دورۀ سلطنت شاه جهان ( 1068ق / 1657 م ) اوج میگیرد که در این ایام تاریخنگاری فارسی با توجه به ترویج ، شیوع و توسعه قابلاعتنای زبان فارسی، تحولی شگرف و ارزشمند مییابد. این مسئله تا پایان دوران حاکمیت امپراتور اورنگ زیب ( حک 1068-1118ق/1657-1706م) استمرار داشته است. 3- دوران پس از اقتدار تیموریان بزرگ: بعد از وفات اورنگ زیب، انحطاط این سلسله آغاز و بهتبع آن تحولات فرهنگی(مانند تاریخنویسی فارسی) بهویژه پشتوانههای آن، راکد یا متوقف میگردد. این دوره تا پایان حیات سلسلۀ بابریان یعنی 1279ق/1862 م ادامه مییابد. 4 -دوران استیلای بریتانیا بر هند : در این زمان با تسلط انگلستان بر هند و برچیده شدن امپراتوری گورکانی پس از پایان سلطنت بهادر شاه( حک 1279 ق / 1862 م ) سلطۀ انگلیسیها بر شبهقاره باعث دخالت آنان در همۀ امور گردید و بهجز دخالت در حاکمیت و امور سیاسی ، مسائل فرهنگی را نیز تحت نفوذ و سیطره خود قراردادند . باسیاستهای عوامل انگلیسی در شبهقاره زبان فارسی رفتهرفته متروک و از دور خارج گردید . 2-2- پراکندگی زمانی و جغرافیایی تاریخهای محلی فارسی شبهقاره (قرن7 تا نیمه اول قرن 12 ق)تاریخهای محلی شبهقاره از سدۀ هفتم تا نیمۀ سده دوازدهم هجری از جهت تعداد متفاوت هست . در قرن هفتم فقط یک اثر در تاریخ سند تألیف شده که آن نیز مأخوذ از ترجمۀ عربی کتاب چچ نامه است که توسط علی بن حامد کوفی به فارسی ترجمه و مطالبی بدان افزودهشده است. در قرن هشتم هیچ اثری از تاریخ محلی به زبان فارسی در شبهقاره دیده نمیشود که دلایل متعددی را میتوان در این موضوع جستجو نمود. ازجمله اینکه هنوز بسیاری از مناطق شبهقاره با زبان و ادب فارسی آشنا نبوده، چراکه سند دروازه ورود ایرانیان و یا توسعۀ اسلام بوده است و دیگر اینکه تحولات سیاسی و آشفتگیهای که براثر حملۀ مغول در ایران به وجود آمد گریبان هند را گرفت و توسعۀ فرهنگ ایران اسلامی را به رکود کشانید. اما با شروع یک آرامش نسبی و استقرار دولتهای مسلمان فرهنگ دوست در قرن نهم (بهویژه از مرکز حاکمیت هند یعنی دهلی گرفته تا مناطق شمالی مانند کشمیر و یا جنوب و غرب مانند گجرات و مالوه) آثاری شکل میگیرد. در قرن دهم نیز در باب تاریخهای محلی تألیفاتی پدید میآید که 5 مورد بهصورت تألیف و 2 مورد ترجمه مجدد به فارسی از تاریخ باستان کشمیر موسوم به راجترنگینی است. اوج پدید آمدن آثار و شکلگیری تألیفات مربوط به قرن یازدهم هجری است که حدود بیست عنوان هست. تاریخهای محلی هند به زبان فارسی در فاصلۀ سالهای 613 تا 1150 ق ازنظر پراکندگی جغرافیایی بدین شرح است: شش کتاب در تاریخ سند، شش کتاب در تاریخ کشمیر، شش کتاب دربارۀ گجرات و مالوه، دو کتاب در باب آسام و بنگال، چهارکتاب دربارۀ دکن، دو کتاب دربارۀ گوالیار و یک اثر در باب کرناتک. با توجه به پراکندگی زمانی و جغرافیایی مکانی تاریخهای محلی هند در دورۀ موردنظر چند نکته قابلدرک و تأمل است: 1 – رواج زبان فارسی و فرهنگ ایرانی – اسلامی در این مناطق از عوامل مهم گسترش و تألیف اینگونه آثار بوده است. 2 – پراکندگی جغرافیایی تواریخ محلی در قرن هفتم تا دوازدهم هجری متأثر از گرایشهای فرهنگی و ادبی حاکمیتهای محلی بوده است. 3 – تأثیرات مذهبی و معنوی و نحوۀ ورود اسلام و پذیرش آن در مقاطع مختلف در مناطق هندو نشین و فتوحات سلاطین مسلمان از دیگر عوامل نگارش چنین آثاری بوده است. 4 – تأثیرگذاری عرفا و مشایخ در برخی مناطق هند ازجمله کشمیر در تألیف چنین کتابهایی نقش داشته است . 5 - عملکرد دولتمردان و نحوۀ حاکمیت و اقدامات آنان در شکلگیری اینگونه تألیفات مؤثر بوده است.
3- کیفیت و سبک نگارش تاریخهای محلی فارسی شبهقاره (قرن هفتم تا اواسط قرن دوازدهم هجری)
در یک برآورد و تقسیم کلی تاریخهای محلی هند شامل ترجمۀ تاریخنامههای محلیِ قبل از قرن هفتم ، فرهنگنامهها، تاریخهای محلی- سلسلهای، فتحنامهها و منابع جغرافیایی میباشند که هرکدام با توجه به ویژگیهای اقلیمی و جغرافیایی آن شکلگرفته و انگیزههای نویسندگان و مؤلفان آن آثار، تبیینکننده ویژگیهای تاریخنگاری محلی هند و از حیث محتوا و ارزش دارای اهمیت بسیار است. با توجه به بررسیهای حاصلشده ، بالغبر سی مورد تاریخ محلی به زبان فارسی در دوره زمانی موردپژوهش حاضر وجود دارد که به ترتیب تقدم زمانی عبارتاند از : فتحنامۀ سند (613ق)، تاریخ مبارک شاهی(833ق) در تاریخ دهلی ، مآثر محمود شاهی یا تاریخ مالوه(872ق)، ترجمۀ فارسی راجترنگینی یا تاریخ کشمیر ( 873ق)، تاریخ مظفر شاهی(889ق) در تاریخ گجرات ، تاریخ ناصر شاهی در باب مالوه(ح 906 ق)، تاریخ مظفرشاهی یا فتح ماندو(924ق)، تاریخ رشیدی دربارۀ کشمیر (948 ق)، ظفرنامۀ احمدآباد(981ق)، تاریخ گجرات یا تاریخ سلطان بهادر شاه (ح 995ق)، هفتاقلیم که عمدۀ مطالب آن در باب هند و ولایات آن است(1002ق) ،برهان مآثر در تاریخ دکن(1000- 1004ق) تاریخ معصومی در تاریخ سند(1008ق)، تاریخ فرشته یا گلشن ابراهیمی که مطالب فراوانی در احوال دکن و فرمانروایان آن دارد (1015 ق)، مرآت سکندری(1020ق)، تذکره الملوک یا تاریخ بیجاپور(1020 ق )، تاریخ طاهری یا بلدۀ تهته ( 1021 ق) ، بهارستان شاهی (1023ق)، تاریخ کشمیر حسن بن علی(1024ق) ، تاریخ کشمیر ملک حیدر چادوره ای ( 1030ق)، بهارستان غایبی در تاریخ بنگال (1033ق)،بیگلرنامه در تاریخ سند (1034ق)، مظهر شاهجهانی در باب مناطقی از سند (1044ق)، گوالیارنامه(1055ق) ،ترخان نامه(1066ق)،تاریخ پنجاب «سیالکوت» (1072ق)، تاریخ آشام «فتحیه عبرتیه» (1073ق)، تاریخ گوالیار(1078ق)، وقایع حیدرآباد (1098 ق)، منتخب التواریخ در باب کشمیر(1122ق)، رساله صورت حال(1130ق)در باب پنجاب ، سعید نامه در تاریخ کرناتک(1135ق)، کیگوهرنامه (1137ق)و اسرار صمدی (1141ق)هر دو در تاریخ پنجاب. در حقیقت محور عمده تاریخهای محلی شبهقاره برخلاف تاریخ سیاسی توجه و رویکرد بیشتر آنها به مسائل اجتماعی است. آگاهیهایی که اینگونه آثار به دست میدهند در باب طبقات اجتماعی اوضاع اقتصادی ، نظام اداری و مالیاتی ،زبانها ، گویشها، صنایع و معادن، بقاع و مزارات، موقوفات ، مساجد و مدارس و شرایط اقلیمی است که این موضوع در بیشتر تاریخهای محلی شبهقاره ازجمله سند، دکن و کشمیر به چشم می خورد. به سبک و شیوه نگارش تواریخ محلی فارسی شبهقاره نیز برخی انتقادات وارد است که عبارت است از: 1– شیوۀ نگارش و ادبیات متکلف و مصنوع: نثر و ادبیات برخی از این آثار سخت و گاهی غیرقابل فهم برای خواننده هست و از روانی و گویایی لازم بهرهمند نیست که دراینباره میتوان از آثاری مانند بهارستان شاهی (بهعنوانمثال رک حیدری کشمیری، 1982: 348- 349)و یا بیگلرنامه( نفیسی ، 1363 ، ج 366:1) یاد نمود. 2–غفلت از واقعیات: ازجمله معایب تعدادی از این تألیفات رویکرد عمده به مسائل منحصر به امور سیاسی و انعکاس اخبار مربوط به حکومتها و غفلت از مردم است. چراکه تاریخهای محلی باید گویای اوضاع اجتماعی و جوانب آن باشد نهفقط توجه به رویدادهای مربوط به دولتمردان و اعمال آنان. 3–گرایش به اساطیر: برخی کتابها آثار ممزوجی از اطلاعات تاریخی با روایتهایی است که به گزافهگویی، مبالغه و خرق عادت گرائیده، این قبیل مطالب بیشتر در تألیفاتی دیده میشود که معمولاً از قدمت بیشتری در بین آثار تاریخ محلی شبهقاره برخوردارند مانند چچنامه و یا راج ترنگینی(کوفی، 1384: 219-231و اصغر،1364: 272). 4–مبالغه، بزرگنمایی و ستایش بیشازحد دربارۀ شخصیتها: برخی از آثار تاریخ محلی شبهقاره در بیان رجال حکومت و بهویژه سلاطین و وزراء، ستایش بسیار روا داشته و القاب و عناوین پرطمطراق را بکار گرفتهاند و البته تعدادی از عرفا و یا شخصیتهای معنوی نیز مشمول توصیفات مبالغهآمیز نویسندگان تاریخهای محلی بودهاند. 5–محدودیت در نگرش تاریخی گری: پرداختن و تمرکز روی یک موضوع خاص یا قسمتی از یک منطقه یا سلسله حاکم بر یک ایالت، که این موضوع در تعدادی آثار مربوط به تاریخهای محلی سند ازجمله ترخان نامه (تتوی، 1965: 53-54) دیده می شود. از حیث ساختار عمده تألیفات این دوره زمانی، دارای نقاط مشترکی میباشند. مؤلفان تاریخهای محلی پس از ذکر دیباچه یا مقدمه در قالبهای متفاوتی مانند باب، طبقه، دفتر، جزء، فصل و یا مقاله مطالب خود را تنظیم نمودهاند و برخی آثار نیز فاقد هرگونه تقسیمبندی است. مثلاً بهارستان شاهی پس از مقدمات به 9 باب تقسیمشده، و در هرکدام از این ابواب به موضوعی مجزا پرداخته است و یا مانند ترخاننامه که در هر قسمتی به یک شخصیت که معمولاً حاکم و سیاستمدار است میپردازد.(صافی، 1387: 52 و 71) به همین ترتیب برهان مآثر به حکام مناطق دکن و در سهطبقه بهصورت منطقهای اشاره نموده است (حسنی دوست، 1383، ج 12: 59؛ برزگر، 1380، ج4: 1818).تاریخ طاهری یا بلده تته پس از مقدمات اولیه، مطالب خود را به پنج طبقه تقسیم و در هر طبقه به موقعیت مناطق و حاکمان آن پرداخته است (نسیانی تتوی، 1964 : 32 ، 51 ، 65 ، 95 ، 210).
1-3- جایگاه نویسندگان تاریخهای محلی فارسی شبهقاره( در دوره زمانی موردنظر)با توجه به اطلاعاتی که از شخصیت برخی مؤلفین تاریخهای محلی فارسی شبهقاره به دست میآید، بسیاری از آنان فرهیختگان زمان خود و آشنا به فرهنگ اسلامی و آداب نویسندگی و متبحر در زبان و ادب فارسی و علاقهمند به حکمت و ادب بوده و برخی از ایشان در زمرۀ شعرا و ادبا محسوب شدهاند. سید علی طباطبایی سمنانی مؤلف کتاب «برهان مآثر» و محمدقاسم استرآبادی معروف به هندو شاه نویسنده «تاریخ فرشته» از کاتبین و منشیان دربار سلاطین دکن بودهاند و در دربار جایگاه والایی داشتهاند. از قرائن چنین برمیآید که مؤلفان آثاری مانند تاریخ مبارک شاهی، تاریخ حیدرملک و بهارستان شاهی از منشیان و کاتبان درباری بودهاند و یا سیاستمداری برجسته. مانند میر محمد معصوم بکهری که بهعنوان سفیر اکبر شاه به دربار شاهعباس اول صفوی تألیفی مثل تاریخ سند را تدوین نموده است. انگیزههای نویسندگان این دوره که باعث بسط و گسترش این قبیل تألیفات شده عبارت است از: 1- تشویق و ترغیب سلاطین، حُکام و امراء: بهعنوانمثال، آنچه از فحوای تاریخ مبارک شاهی یا تاریخ سلاطین دهلی برمیآید این است که مؤلف آن را بهواسطۀ ارائه و اطلاعرسانی به پادشاه وقت تألیف نموده است و یا چندین بار ترجمۀ راجترنگینی (تاریخ کهن کشمیر) به فارسی در فاصلۀ دو قرن بهفرمان حُکام بوده است: بار اول در قرن هفتم هجری بهفرمان سلطان زینالعابدین شاه میری و پسازآن نیز در اواخر قرن دهم به دستور اکبر شاه گورکانی صورت پذیرفته است. تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی) نیز بنا به درخواست ابراهیم عادل شاه دوم دکنی (ح 988– 1037 ق) نوشتهشده و انگیزۀ او گزارشی از تاریخ از ابتدای خلقت تا دورۀ مؤلف بوده که در ضمن آن به پیشینه ولایات هند و اتفاقات دکن اشاره داشته است. ( هندو شاه استرآبادی ،1387،ج1؛ مقدمه: نوزده ؛صفا،1371،ج5 :1710) 2- درخواست برخی خاندانها نیز در شکلگیری تاریخهای محلی اثرگذار بوده .بهعنوانمثال، ترخان نامه توسط سید میر محمد تتوی تألیف شد(تتوی، 1965: 5). 3- انگیزۀ یوسف میرک در نوشتن تاریخ مظهر شاه جهانی، آگاه کردن پادشاه گورکانی نسبت به مظالم حاکم سهوان از بلاد سند بوده (نمکین بهکری، 1962: 173) که در ضمن آن اطلاعات ارزشمندی را در ابعاد مختلف از منطقه و اوضاع و احوال آن ارائه میکند. 4- حُب وطن و دفاع از سرزمین نیز انگیزۀ شکلگیری برخی از این تألیفات بوده است. بهعنوانمثال، در باب تاریخ مالوه و گجرات میتوان از فتح ماندو( تاریخ مظفر شاهی) (قانعی، 1946: 8)و یا ظفرنامۀ احمدآباد یاد نمود(اصغر،1364: 195). در کنار تبیین مسائل سیاسی و تحولات تاریخی هدف نشان دادن اوضاع اقتصادی مانند وفور کشت و زرع یا اشاره به صنایع و محصولات بومی بوده است. در این مورد میتوان از آثاری مانند «مظهر شاهجهانی»(نمکین بهکری، 1962: 182- 190)، «تاریخ رشیدی» (حیدرمیرزا دوغلات، 1383: 621)و یا «برهان مآثر» ( طباطبا، 1936: 158-161) نام برد و یا فتحیه عبرتیه که در کنار بیان اخبار، مشتمل بر آگاهیهایی در باب وضع اقلیم، جنگلها و مراتع، اراضی کشاورزی و راههای منطقه بنگال و آسام هست(طالش، 1999: 13- 16). عوام نیز در باب علت پیدایش شهرها، داستانهای اسطورهای و افسانهها، جنگها و اتفاقات مهم تاریخساز، ویژگی شخصیتهای بزرگ و سایر اطلاعات علاقه نشان دادهاند و این اخبار برای آنها جذابیت فوقالعاده داشته بهویژه آنکه این آگاهیها مربوط به سرزمین خودشان بوده باشد. ازجمله افسانههایی که در کتب تاریخ محلی سند مانند چک نامه(کوفی، 1384: 219-231) و یا کشمیر مانند راجترنگینی (اصغر،1364: 272)برای عموم کشش خاص و جذابیت فراوانی داشته را میتوان مثال زد. 2-3- منابع نویسندگان تاریخهای محلی هندمنابع و مآخذ مورداستفاده مؤلفین تاریخهای محلی شبهقاره متعدد و مختلف هست بهطوریکه آنها را میتوان به چند دسته تقسیم نمود: - تعدادی از این آثار در درج پیشینۀ باستانی سرزمین خود از منابع بسیار قدیمی و اساطیری بهره بردهاند که در این رابطه میتوان کشمیر را مثال زد که تاریخهای محلی آن از کتابهایی مانند راج ترنگینی سود جستهاند. هرچند که این تألیفات نیز از آثار قبل از خود که اکنون در دسترس نیست بهره بردهاند. - برخی دیگر از نویسندگان این تألیفات، مشاهدات شخصی خود را در وقایع و اتفاقات تاریخی ضبط نمودهاند که در این مورد تواریخ سند مانند تاریخ معصومی (بکری، 1382: 237و245و252و268)، بیگلر نامه و نیز مظهرشاهجهانی را میتوان مثال زد. - حضور در دربار و اِشراف بر اسناد و مدارک و یا کتابخانههای سلطنتی و بزرگان مملکتی نیز میتوانسته بر شکلگیری و اتقان برخی از این تألیفات مؤثر باشد. بهطوریکه آثاری مانند تاریخ فرشته، تاریخ مبارک شاهی ، برهان مآثر و هفتاقلیم را در این راستا میتوان مثال زد . - بهرهگیری نویسندگان از منابع متعدد تاریخی– ادبی بهویژه تذکرهها و یا کتابهای جغرافیا نیز در تألیف این کتب مهم و قابلتوجه بوده است . برخی از این آثار اکنون در دست نیست بهویژه تاریخهای ایران و اسلام و یا مربوط به شبهقاره مانند مراه الجنان و یا عیون التواریخ؛ همچنین بهرهگیری از مآخذ جغرافیایی تاریخی مانند معجم البلدان یاقوت که تاریخ رشیدی(حیدرمیرزا دوغلات، 1383: 618) و یا هفتاقلیم رازی (رازی، 1378، ج 3: 1241) از آنها سود جستهاند. 4- نتیجهچنین میتوان استنباط نمود که عمده مورخان محلی نویسی شبهقاره ، مهاجر و ایرانی و یا تحت تأثیر نخبگان مهاجر ایرانی بوده و ادبیات حاکم بر آنها ضمن آنکه فارسی هست نشاندهنده سبک و سیاق خاصی است که الزاماً نمیتواند مشابهتی با ادبیات درونی تاریخهای محلی ایران داشته باشد. ادبیات درونی تاریخهای محلی شبهقاره بیشتر بر پایه و مایه تجارب فردی و معمولاً خارج از شیوه نگارشی رجال و خاندانهای دیوانسالار ایرانی قرارگرفته و غنیشده است. هرچند در تاریخهای محلی فارسی شبهقاره بهرهمندی از نظم و دقت ادبی دیده میشود لیکن در این زمینه بهاندازه تاریخنگاران محلی ایران پیشرفت نداشته است. البته کاربرد آیات قرآنی ، احادیث و روایات نبوی (ص)، حکایتها و گاه اشعار شاعران در تاریخنگاری محلی شبهقاره نیز بهمانند ایران دیده میشود. عوامل متعددی را میتوان بر افول تاریخنگاری فارسی شبهقاره از قرن سیزدهم هجری به بعد مؤثر دانست که ازجمله مهمترین علل: 1- نفوذ و حاکمیت و سیطرۀ دولتهای اروپایی و استعمارگران و نهایتاً تسلط بریتانیا بر این سرزمین، که باعث بسط فرهنگ و زبان متجاوزان گردید. زیرا از اهداف عمدۀ انگلیسیها سلطۀ فرهنگی در شبهقاره بود. ادبیات فارسی با غنائی که از ناحیۀ فرهنگ و معارف اسلامی کسب نموده بود عامل احساس مسئولیت، هویت ملی بود و به همین جهت عوامل بریتانیا در هند با تمام وجود درصدد محو این پشتوانه بزرگ برآمدند و از هیچ تلاشی در این راستا کوتاهی ننمودند. 2- ضعف حمایت دولتی: با توجه به حمایت وسیع و فراوان بابریان از زبان و ادب فارسی و اینکه آنان در این مورد از همه دولتهای قبل از خود به این موضوع بیشتر اهتمام داشتهاند. لذا ضعف و سرانجام انحطاط آنان به تضعیف زبان فارسی در شبهقاره منجر گردید. 3- توسعۀ تزاحمات مذهبی و فرقهای: که با فتور و ضعف پادشاهان بابری بیشتر شده و وسعت یافت. بهویژه اینکه با کاسته شدن اقتدار حاکمان مسلمان و رشد و قوت فرقههای هندو و سیک که در بسیاری از مواقع با همراهی و برنامهریزیهای توطئه آمیز استعمارگران همراه بود زبان فارسی که زبان دولت اسلامی و معارف دینی محسوب میشد رو به افول گرائید . 4- جایگزینی زبان اردو و بسط آن: با توجه به فراهم آمدن زمینههای لازم در تضعیف و محو زبان فارسی و با توجه به سیاستهای استعماری، مقدمات انقطاع فراهم و کمکم اردو جای فارسی را گرفته و بسیار از آثار و تألیفات در دانشهای مختلف بهویژه تاریخ به زبان اردو نگاشته شد.
منابع1- احمد، ظهورالدین ؛ تاریخ ادب فارسی در پاکستان، ج 1، ترجمه شاهد چودری، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،1385. 2- ______________ ؛ تاریخ ادب فارسی در پاکستان (از جهانگیر تا اورنگ زیب)، ج 2، ترجمه و تحشیه شاهدچودری، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،1387. 3-______________ ؛ آغاز فارسی در شبهقاره و چگونگی ارتقای آن، نامه پارسی، س4، ش 3، ص 82-122،تهران: 1378. 4- احمد، واصف؛ نگاهی گذرا به تاریخ نویسی محلی راجع به کشمیر، فصلنامه قند پارسی، مرکز تحقیقات فارسی، رایزنی جمهوری اسلامی ایران، ش 47 و 48، صص 414-426،دهلینو: 1389. 5- اسماعیلپور، مهبیز ؛ تواریخ کشمیر در دانشنامه ادب فارسی، ج 4، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،صص112-115،تهران: 1380. 6- ______________ ؛ تواریخ سند در دانشنامه ادب فارسی، ج 4، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،صص79-81، تهران:1380. 7- ادراکی بیگلاری، قاسم؛ بیگلارنامه، تصحیح و تعلیق، نبی بخش خان بلوچ، حیدرآباد پاکستان: انجمن ادبی سند،1980. 8- اذکایی، پرویز ؛ مروج اسلام در ایران صغیر (احوال و آثار میرسید علی همدانی)، همدان: دانشگاه بوعلی،1370. 9- اصغر، آفتاب ؛ تاریخنویسی فارسی در هند و پاکستان (تیموریان بزرگ)، لاهور:خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران،1364. 10- انوشه، حسن ؛ دانشنامه ادب فارسی (ادب فارسی در شبهقاره هند، پاکستان و بنگلادش)، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1380. 11- __________ ؛ ادراکی بیگلاری در دانشنامه ادب فارسی، ج 4، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،صص64-66،تهران:1380. 12- برزگر، حسین ؛ ترخان نامه در دانشنامه ادب فارسی، ج 4، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،صص97-98،تهران:1380. 13-___________ ؛ طاهر محمد تتوی در دانشنامه ادب فارسی، ج 4، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،صص176-178، تهران:1380. 14- بکری، سید محمد معصوم ؛ تاریخ سند معروف به تاریخ معصومی، تصحیح عمر بن محمد داوود پوته، تهران: اساطیر،1382. 15- بیرونی، ابوریحان؛ تحقیق ماللهند، ج1، ترجمه منوچهر صدوقی سها، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی،1362. 16- _____________ ؛ آثارالباقیه، ترجمه علیاکبر دانا سرشت، تهران: ابنسینا،1352. 17- تارا چند؛ تأثیر اسلام در فرهنگ هند، ترجمه علی پیرنیا و غزالدین عثمانی، تهران: پاژنگ،1374. 18-تتوی، سید میرمحمد بن سید جلال؛ ترخان نامه (تاریخ سند در زمان ارغون و ترخان) به اهتمام سید حسامالدین راشدی، حیدرآباد سند: انجمن ادبی سند،1965. 19-حُسنی دوست، مریم ؛ برهان مآثر در دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج 12، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی،صص254-255،تهران: 1383. 20- حیدری کاشمیری ؛ بهارستان شاهی، سرینگر: انجمن شرعی شیعیان جامون و کشمیر،1982. 21- حیدرملک ؛ تاریخ کشمیر (تاریخ حیدر ملک چادوره)، دهلینو: مرکز میکروفیلم نور،1999. 22-حیدر میرزا دو غلات، میرزا محمد؛ تاریخ رشیدی، تصحیح عباسقلی غفاری فرد، تهران: مرکز نشر میراث مکتوب،1383. 23- خلیلی جهان تیغ، مریم؛ بازتاب روایتهای همسان در کتاب راج نگینی و آثار ایرانی و سامی، فصلنامه پژوهشهای ادبی (وابسته به انجمن زبان و ادبیات فارسی)، ش 11، صص 81-92،تهران: 1385. 24- خیراندیش، عبدالرسول ؛ صورت شناسی تاریخهای محلی، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، ش 47 و 48، صص 3-31،تهران:1380. 25- رازی، امین احمد ؛ هفتاقلیم، تصحیح، تعلیقات و حواشی سید محمدرضا طاهری (حسرت)، تهران: انتشارات سروش،1378. 26-رزمآرا، مرتضی؛ تاریخنگاری در شبهقاره هند، در دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج 14، تهران:مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی،1385. 27- روزنتال، فرانتس؛ تاریخ تاریخنگاری در اسلام، ترجمه اسدالله آزاد، انتشارات آستان قدس رضوی،1366. 28- سجادی، سید صادق و هادی عالم زاده ؛ تاریخنگاری در اسلام، تهران، سمت،1375. 29- شیمل، آنه ماری؛ ادبیات اسلامی در هند، ترجمه یعقوب آژند، تهران، امیرکبیر،1372. 30- صافی، قاسم ؛بهار ادب (تاریخ مختصر زبان و ادبیات فارسی در شبهقاره هند)، پاکستان، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران،1387. 31- صفا، ذبیحالله ؛تاریخ ادبیات در ایران، ج 3 و 4 و 5، تهران: انتشارات فردوس،1371. 32- طالش، شهابالدین بن محمد ،؛ فتحیه عبریه (عبرتیه)، به اهتمام مهدی خواجه پیری و پرویز نیری، دهلینو: مرکز میکروفیلم نور،1999. 33- طباطبا، سید علی ؛ برهان مآثر، دهلی: مطبعه جامعه دهلی،1936. 34- فیضی فیاضی، شیخ ابوالفضل ؛ ظفرنامه احمدآباد، به اهتمام مهدی خواجه پیری، دهلی: مرکز میکروفیلم نور،1376. 35- قانعی ؛ تاریخ مظفرشاهی (فتح ماندوشادیاباد)، به اهتمام محمد عبدالله جغتایی، دهلی:پونا،1946. 36- کوفی، علی بن حامد ؛ فتحنامه سند (چچ نامه)، تصحیح داوود پوته، تهران: اساطیر،1384. 37- مارشال، دارانوسروانجی؛ مغولان در هند (بررسی کتابشناسی دستنویسها)، ترجمه حسین برزگر کشتلی، تهران: موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی،1390. 38- ناجی، محمدرضا؛ چچ نامه در دانشنامه جهان اسلام، ج 6، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی ، 1386. 39- ناجی، محمدرضا و دیگران ؛ تاریخ و تاریخنگاری،تهران: نشر کتاب مرجع،1392. 40- نسیانی تتوی، سید طاهر؛ تاریخ طاهری (تاریخ بلده تهته)، مقدمه، حواشی و فهارس نبی بخش خان بلوچ، حیدرآباد پاکستان:انجمن ادبی سند،1964. 41- نمکین بهکری، یوسف میرک بن ابوالقاسم ؛ تاریخ مظهر شاهجهانی (در بیان احوال ولایت سند از بهکرتا تته)، مقدمه و حواشی سید حسامالدین راشدی،کراچی: مرکز ادبی سند،1962. 42- نهرو، جواهر لعل ؛ کشف هند، ترجمه محمود تفضلی، تهران: امیرکبیر،1361. 43- نوشاهی، سید عارف ؛ فهرست نسخههای خطی فارسی (موزه ملی پاکستان)، کراچی: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان،1362. 44- _________________؛ کتابشناسی آثار فارسی چاپشده در شبهقاره (هند، پاکستان، بنگلادش)، تهران: میراث مکتوب،1391.
| ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 509 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 454 |